skin
skin - پوست
noun - اسم
UK :
US :
لایه بیرونی طبیعی بدن یک فرد یا حیوان
پوست حیوان، گاهی شامل خز آن نیز می شود که برای ساختن چرم، لباس و غیره استفاده می شود
پوشش بیرونی طبیعی برخی از میوه ها و سبزیجات
پوشش بیرونی سوسیس
یک لایه جامد نازک که روی یک مایع تشکیل می شود، به خصوص زمانی که سرد می شود
لایه ای که بخشی از یک وسیله نقلیه، ساختمان، شی و غیره است، به ویژه در خارج
the way particular information appears on a computer screen especially when this can be changed quickly and easily
نحوه نمایش اطلاعات خاص بر روی صفحه نمایش کامپیوتر، به خصوص زمانی که بتوان آن را به سرعت و به راحتی تغییر داد
برای برداشتن پوست حیوان، میوه یا سبزی
با مالیدن مقداری پوست به خود آسیب برسانید
شکست دادن کامل کسی
لایه بیرونی طبیعی که فرد، حیوان، میوه و غیره را می پوشاند.
پوست حیوانی که با یا بدون مو یا خز از بدن جدا شده است
any outer covering
هر پوشش بیرونی
a thin surface that forms on some liquids, such as paint when they are left in the air or others such as heated milk when they are left to cool
سطح نازکی که روی برخی از مایعات مانند رنگ هنگامی که در هوا می مانند یا روی برخی دیگر مانند شیر گرم شده هنگامی که خنک می شوند ایجاد می شود.
the pictures, designs, colours, etc. that appear on the screen of a mobile phone or other device and can be changed by the user
تصاویر، طرح ها، رنگ ها و غیره که بر روی صفحه نمایش تلفن همراه یا دستگاه های دیگر ظاهر می شوند و توسط کاربر قابل تغییر هستند.
the appearance of a character object etc. in a video game that can be chosen and changed by the user
ظاهر یک شخصیت، شی و غیره در یک بازی ویدیویی که توسط کاربر قابل انتخاب و تغییر است
پوست چیزی را جدا کردن
برای تشکیل صفت هایی استفاده می شود که نوع پوستی که چیزی از آن ساخته شده است را توصیف می کند
لایه بیرونی طبیعی که یک شخص یا حیوان را می پوشاند
پوشش بیرونی برخی از میوه ها و سبزیجات
یک سطح نازک و جامد
برای برداشتن پوست حیوان یا مالیدن پوست قسمتی از بدن
یک ژاکت پوست گوسفند
یک بیماری پوستی
یک پوست در بالای پودینگ
Bunched tightly together by older men in animal skins and carrying spears, they perform a ceremonial dance to insistent drumming.
آنها که توسط مردان مسنتر با پوست حیوانات و نیزههایی در دست به هم چسبیدهاند، رقص تشریفاتی را با نواختن مکرر طبل اجرا میکنند.
کلبههای آنها تپههای کوتاهی بود که توسط شاخههای درخت یا کلبههای گرد پوشیده شده با پوست حیوانات محافظت میشد.
هسته های خرمالو را جدا کنید، سپس با قاشق چای خوری تفاله آن را از پوست جدا کنید.
از هیجان احساس سرگیجه می کرد و پوستش گزگز می کرد.
leopard skins
پوست پلنگ
او با یک لایه پوست سفید روی چشم راستش متولد شد.
داشتن پوست تیره/رنگ پریده
سرطان پوست
او گفت که به دلیل رنگ پوستش با او ناعادلانه رفتار شده است.
skin colour/tone
رنگ/تن پوست
داشتن پوست قهوه ای / روشن / زیتونی
داشتن پوست خشک/چرب
لوازم آرایشی برای پوست های حساس
مار سالی یک بار پوست خود را می ریزد.
هر دو تا پوست خیس شده بودند و از سرما میلرزیدند.
آفتاب را روی پوستش حس می کرد.
پوست چروک صورتش
سلول های مرده پوست
برای انجام آزمایش پوست
dark-skinned
پوست تیره
fair-skinned
پوست روشن
پوست ها برداشته می شوند و برای خشک شدن قرار می گیرند.
animal skins
پوست حیوانات
a tiger-skin rug
یک فرش از پوست ببر
آنها پوست حیواناتی را که کشته بودند می پوشیدند.
با خیس کردن گوجه فرنگی در آب داغ، پوست آن را جدا کنید.
یک ماده شیمیایی موجود در پوست انگور
قبل از کباب کردن، پوست ها را سوراخ کنید.
یک پوست روی شیر تشکیل شده بود.
او پوست کاکائو را جدا کرد.
پوست بیرونی زمین
پوسته فلزی هواپیما
آیا پوسته های گوشی از گوشی شما محافظت می کنند؟
شما می توانید پوسته سفارشی خود را برای آی پاد خود ایجاد کنید.
پوست دارای یک لایه محافظ شفاف است.
او با پوست دندانش از شکست فرار کرد.
نذار زیر پوستت بره
داخل
interior
داخلی
بدن
centreUK
مرکز انگلستان
centerUS
مرکز ایالات متحده
هسته
وسط
شخصیت
قسمت داخلی
kernel
بخش داخلی
فرورفتگی
گوشت
insides
پالپ
recess
پوشش
فرورفتگی ها
pulp
نقطه میانی
lining
قلب
recesses
قسمت مرکزی
midpoint
nucleus