alkali

base info - اطلاعات اولیه

alkali - قلیایی

noun - اسم

/ˈælkəlaɪ/

UK :

/ˈælkəlaɪ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [alkali] در گوگل
description - توضیح
  • a substance that forms a chemical salt when combined with an acid


    ماده ای که در ترکیب با اسید یک نمک شیمیایی ایجاد می کند


  • ماده ای که اثر یا رفتار شیمیایی مخالف اسید دارد


  • ماده ای که دارای اثر یا رفتار شیمیایی مخالف اسید است

  • Amines can be prepared by heating and alkyl ammonium salt with an alkali.


    آمین ها را می توان با حرارت دادن و نمک آلکیل آمونیوم با یک قلیایی تهیه کرد.

  • When an acid and alkali react together the result is a salt and water.


    هنگامی که یک اسید و قلیایی با هم واکنش نشان می دهند، نتیجه نمک و آب است.

  • A different alkali would have been used for the manufacture of later soda glasses.


    یک قلیایی متفاوت برای ساخت لیوان های نوشابه بعدی استفاده می شد.

  • Electron microprobe element maps show the distribution and quantity of alkali feldspar in the fine-grained groundmass of the altered basalts.


    نقشه های عنصر ریزپروب الکترونی توزیع و کمیت فلدسپات قلیایی را در توده ریز دانه بازالت های تغییر یافته نشان می دهد.

  • By 1880 he was recognized as an international authority on alkali manufacture.


    در سال 1880 او به عنوان یک مرجع بین المللی در تولید قلیایی شناخته شد.

  • This is consistent with glass technology at the time-the principal alkali used was also soda.


    این با فناوری شیشه در آن زمان سازگار است - قلیایی اصلی مورد استفاده نیز نوشابه بود.

  • In 1895 he entered the alkali business.


    در سال 1895 او وارد تجارت قلیایی شد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • antacid


    ضد انعقاد


  • نمک


  • پایه

  • caustic soda


    سود سوزآور

antonyms - متضاد

  • اسید

لغت پیشنهادی

groggy

لغت پیشنهادی

machining

لغت پیشنهادی

lunatics