also
also - همچنین
adverb - قید
UK :
US :
علاوه بر چیز دیگری که ذکر کردید
می گفت که همین موضوع در مورد شخص یا چیز دیگری نیز صادق است
علاوه بر این
همچنین می تواند به طور مشابه معنی شود
Chris came from England. Martin also.
کریس از انگلیس آمد. مارتین هم همینطور
با یک مشاور هم صحبت کردیم.
مایسنر نه تنها فرمانده ارتش بلکه از دوستان نزدیک رئیس جمهور نیز بود.
برنامه نیم روزه نیز برای یک منطقه بسیار کمتر از یک برنامه تمام روزه هزینه دارد.
شش نفر از دوستان تام نیز دستگیر شدند.
همچنین کارکنانی را برای همکاری با شرکتهایی که میخواستند برنامهای راهاندازی کنند، منصوب کرد.
It's certainly not for the prissy of nature but then the original novel was also considered at the time rather racy.
مطمئناً این برای شیطنت طبیعت نیست، اما پس از آن رمان اصلی نیز در آن زمان نسبتاً نژادپرستانه در نظر گرفته می شد.
شکر برای دندان مضر است. همچنین می تواند به بیماری قلبی کمک کند.
همچنین به عنوان از پیش برنامه ریزی شده و شامل سطحی از خطر یا آسیب شخصی تعریف می شود.
همچنین ممکن است اتفاق بیفتد که زن و شوهر ممکن است یک دوره نزاع یا ناراحتی متقابل داشته باشند.
مزرعه در این سایت دارای یک مرکز نژادهای کمیاب است و همچنین دارای یک اتاق چای با غذاهای سنتی است.
My girlfriend is also named Helen.
نام دوست دختر من هم هلن است.
نینا یک شرکت پذیرایی را اداره می کند. همچنین، او برای مهمانی برنامه ریزی می کند.
فرانسوا به خوبی انگلیسی صحبت می کند. او همچنین به آلمانی و ایتالیایی صحبت می کند.
او به زبان های فرانسوی و آلمانی مسلط است. او همچنین کمی ایتالیایی صحبت می کند.
سرخجه که به عنوان سرخک آلمانی نیز شناخته می شود
من آنقدر دوست نداشتم. در ضمن خیلی گران بود
پدر جیک نیز پزشک بوده است (= جیک و پدرش هر دو پزشک بودند).
او نه تنها باهوش بود بلکه بسیار موزیکال بود.
او همچنین اخیراً گفته است که در پایان سال می رود.
احتمالاً یک کپی از لیست هم دارم.
Bilingual children do better in IQ tests than children who speak only one language. In addition/What is more they seem to find it easier to learn third or even fourth languages.
کودکان دو زبانه در تست های هوش بهتر از کودکانی که تنها به یک زبان صحبت می کنند، عمل می کنند. علاوه بر این، به نظر می رسد یادگیری زبان های سوم یا حتی چهارم برای آنها آسان تر است.
Learning another language not only improves children’s job prospects in later life but also boosts their self-esteem.
یادگیری زبان دیگر نه تنها آینده شغلی کودکان را در زندگی بعدی بهبود می بخشد، بلکه عزت نفس آنها را نیز افزایش می دهد.
Teaching children a second language improves their job prospects in later life. Other benefits include increased self-esteem and greater tolerance of other cultures.
آموزش زبان دوم به کودکان، آینده شغلی آنها را در زندگی بعدی بهبود می بخشد. از دیگر مزایای آن می توان به افزایش عزت نفس و تحمل بیشتر فرهنگ های دیگر اشاره کرد.
Another/One further/One additional reason for encouraging bilingual education is that it boosts children’s self-esteem.
یکی دیگر/یکی دیگر/یکی دیگر از دلایل تشویق آموزش دوزبانه این است که عزت نفس کودکان را افزایش می دهد.
Studies suggest that bilingual children find it easier to learn additional languages. There is, moreover increasing evidence that bilingual children perform better across a range of school subjects, not just foreign languages.
مطالعات نشان می دهد که کودکان دوزبانه یادگیری زبان های اضافی را آسان تر می کنند. علاوه بر این، شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد کودکان دوزبانه در طیف وسیعی از دروس مدرسه، نه فقط در زبان های خارجی، عملکرد بهتری دارند.
His claim that children find bilingual education confusing is based on very little evidence. Moreover the evidence he does provide is seriously flawed.
ادعای او مبنی بر اینکه کودکان آموزش دوزبانه را گیج کننده می دانند مبتنی بر شواهد بسیار کمی است. علاوه بر این، شواهدی که او ارائه می کند به شدت ناقص است.
Research has shown that first-language development is not impeded by exposure to a second language. Furthermore there is no evidence to support the claim that children find bilingual education confusing.
تحقیقات نشان داده است که قرار گرفتن در معرض زبان دوم مانع رشد زبان اول نمی شود. علاوه بر این، هیچ مدرکی برای حمایت از این ادعا وجود ندارد که کودکان آموزش دوزبانه را گیج کننده می دانند.
سال گذشته به نیویورک رفتم و مدتی را نیز در واشنگتن گذراندم.
من الان میرم خونه. من هم میام.
نه تلفن کرده و نه نوشته است
شما می توانید یک همبرگر بخورید، اما نمی توانید سیب زمینی سرخ شده نیز بخورید.
She's a photographer and also writes books.
او یک عکاس است و همچنین کتاب می نویسد.
سردم است و همچنین گرسنه و خسته هستم.
She’s a photographer and also writes books.
خنده داره، من هم رژیم دارم.
additionally
علاوه بر این
همچنین
هنوز
همراه با
به علاوه
further
بعلاوه
شامل
بیشتر
در بالای
به صورت تکمیلی
با هم
جنب
supplementarily
برای بوت کردن
هم
coupled with
چه چیزی بیشتر
با
از نو
در امتداد
و
و همه
دیگر
خداحافظ
در رابطه با
وارد معامله
forbye