teaching
teaching - درس دادن
noun - اسم
UK :
US :
کار یا حرفه معلمی
the moral religious or political ideas of a particular person or group which are taught to other people
عقاید اخلاقی، مذهبی یا سیاسی یک فرد یا گروه خاص که به افراد دیگر آموزش داده می شود
شغل معلم بودن
عقاید اخلاقی، مذهبی یا سیاسی، به ویژه یک رهبر مشهور
These will provide background information and teaching aids.
این اطلاعات زمینه و وسایل کمک آموزشی را فراهم می کند.
خود این عبارت دلالت بر طرد، جداسازی، رویکردی خاص به یادگیری و آموزش دارد.
The School of Geography has a range of micro-computing facilities available for both teaching and research use.
دانشکده جغرافیا دارای طیف وسیعی از امکانات ریز محاسباتی است که برای استفاده آموزشی و پژوهشی در دسترس است.
آندریا زمانی که فرزندانش کوچک بودند، مدتی از تدریس مرخصی گرفت.
تا همین اواخر، تدریس فارغ التحصیلان یک فعالیت بسیار حاشیه ای بود.
As well as his teaching and a planned series of concerts in the autumn, Mozart was also working on a new opera.
موتزارت علاوه بر تدریس خود و مجموعه ای از کنسرت های برنامه ریزی شده در پاییز، روی یک اپرای جدید نیز کار می کرد.
ان قصد دارد پس از فارغ التحصیلی از کالج به تدریس برود.
چه شد که به سمت تدریس رفتید؟
او نسبت به اهمیت زبان شناسی برای آموزش زبان ابراز تردید کرده است.
تدریس را رها کرد و به عنوان راننده کامیون مشغول به کار شد.
آموزه های کنفوسیوس
او می خواهد به تدریس برود (= آن را به یک شغل تبدیل کند).
او اکنون از تدریس تمام وقت بازنشسته شده است
این دوره ترکیبی از آموزش کلاسی و آموزش از راه دور است.
واقعا چقدر تدریس می کنید؟
حرفه معلمی
کادر آموزشی
traditional/innovative teaching methods
روش های تدریس سنتی/ ابتکاری
متقاضیان باید دارای مدرک تحصیلی شناخته شده باشند.
views that go against traditional Catholic teaching
دیدگاه هایی که مخالف آموزه های سنتی کاتولیک است
آموزه های لنین
موسیقی می تواند یک ابزار آموزشی ارزشمند باشد.
من شغل تدریس پاره وقت دارم.
منتقدان می گویند که این آزمون ها زمان تدریس را تلف می کند.
ده سال است که تدریس می کنم.
آقای مورفی پس از پایان 30 سال سابقه تدریس بازنشسته شد.
او از عروسک ها به عنوان وسایل کمک آموزشی استفاده می کرد.
هدف از این کمپین ترویج آموزش علوم است.
سال آموزشی از اکتبر تا مه ادامه دارد.
Work experience is integrated into the teaching programme.
تجربه کاری در برنامه آموزشی ادغام شده است.
هر نکته آموزشی را روی تخته وایت برد بنویسید.
او تجربه تدریس زیادی دارد.
روش های تدریس آنقدر که مردم فکر می کنند تغییر نکرده است.
این سیستم باید به تدریس خوب کلاسی پاداش دهد.
تدریس در دبیرستان
فرهنگ مبتنی بر آموزه های کنفوسیوس است.
او امیدوار بود که آگاهی خود را از تعلیمات اسلامی عمیق تر کند.
the fundamental teachings of the Buddha
آموزه های اساسی بودا
شاگردانی که تعالیم عیسی را منتقل کردند
آموزش کلیسا در مورد بخشش
او از آموزه های کتاب مقدس در این زمینه پیروی کرد.
او همیشه می خواست به سمت تدریس برود.
تحصیلات
دستورالعمل
coaching
مربیگری
schooling
مدرسه رفتن
آموزش
tuition
شهریه
tutelage
سرپرستی
tutoring
تدریس خصوصی
cultivation
کشت
توسعه
enlightenment
روشنگری
guidance
راهنمایی
inculcation
تلقین
pedagogy
آموزش و پرورش
edification
ساخت و ساز
آماده سازی
drilling
حفاری
یادگیری
andragogy
آندراگوژی
indoctrination
اطلاعات
دوره کار آموزی
apprenticeship
مطالعه
جهت
علم و دانش
erudition
درس ها
lessons
انضباط
سواد
literacy
بهبود
زمین
grounding
بورس تحصیلی
ignorance
جهل
یادگیری
neglect
بی توجهی
تخریب
گیجی
worsening
بدتر شدن
harm
صدمه
مبهم سازی
obfuscation
گیج شدن
puzzlement
حماقت
stupidity
سرگشتگی
bewilderment
شب خوابی
benightedness