recently

base info - اطلاعات اولیه

recently - به تازگی

adverb - قید

/ˈriːsntli/

UK :

/ˈriːsntli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [recently] در گوگل
description - توضیح

  • چندی پیش

  • not long ago especially a few days, weeks, or months ago


    چندی پیش، به خصوص چند روز، هفته یا ماه پیش

  • during the recent past especially during the weeks or days closest to now


    در گذشته نزدیک، به ویژه در هفته ها یا روزهای نزدیک به حال

  • a very short time ago especially only a few minutes, hours, days, or weeks ago


    یک زمان بسیار کوتاه قبل، به خصوص فقط چند دقیقه، ساعت، روز یا هفته پیش


  • چندی پیش - اغلب زمانی استفاده می شود که دقیقاً از چه زمانی مطمئن نیستید


  • اخیرا، به خصوص همین چند روز پیش

  • made, prepared, done etc not long agoused especially about food and drink. Also used about things that have just been painted, washed, or dug


    چندی پیش ساخته، آماده، انجام شده و غیره - به ویژه در مورد غذا و نوشیدنی استفاده می شود. همچنین در مورد چیزهایی که به تازگی رنگ شده، شسته شده یا حفر شده اند استفاده می شود

  • created, built, married etc not long ago


    چندی پیش ایجاد، ساخته، ازدواج و غیره


  • چندی پیش، یا در زمانی که چندی پیش آغاز شد

  • Her school work has been much better recently.


    کار مدرسه او اخیراً بسیار بهتر شده است.

  • I haven't been feeling well recently.


    اخیرا حالم خوب نیست

  • Congress recently acted to deny trade preferences to countries that fail to meet their legal obligations to end such abusive child labor.


    کنگره اخیراً اقدام به رد ترجیحات تجاری برای کشورهایی کرد که به تعهدات قانونی خود برای پایان دادن به چنین کار آزاردهنده کودکان عمل نمی کنند.

  • The Town of Tortolita recently added Ching to its battery of attorneys by approving a consulting contract.


    شهر تورتولیتا اخیراً با تأیید یک قرارداد مشاوره، چینگ را به مجموعه وکلای خود اضافه کرده است.

  • A number of other institutions have recently applied for corporate membership.


    تعدادی دیگر از مؤسسات اخیراً برای عضویت شرکتی درخواست داده اند.

  • As recently as the mid sixties, Nelson Rockefeller was considered unsuitable for the presidency because he had once been divorced.


    در اواسط دهه شصت، نلسون راکفلر برای ریاست جمهوری نامناسب تلقی می شد زیرا یک بار طلاق گرفته بود.

  • More recently banks have offered customers the opportunity to change to PC or telephone banking.


    اخیراً، بانک‌ها به مشتریان این فرصت را داده‌اند که به رایانه شخصی یا تلفن بانکی تغییر کنند.

  • Until recently commercial fishermen had been allowed to shoot sea lions if they tried to steal their catch.


    تا همین اواخر، ماهیگیران تجاری اجازه داشتند در صورت سرقت صید شیرهای دریایی، به آنها شلیک کنند.

  • The priest was a Missionary Brother of Charity who had recently entered the Order.


    این کشیش یک برادر مبلغ خیریه بود که به تازگی وارد نظمیه شده بود.


  • اخیراً به تغییر شغلم فکر می کنم.

  • the recently industrialized countries of Southeast Asia


    کشورهای اخیراً صنعتی آسیای جنوب شرقی

  • The hospital recently installed a new heating system.


    بیمارستان اخیراً یک سیستم گرمایشی جدید نصب کرده است.

  • The Fed recently lowered the funds rate to 5. 50 % from 5. 75 %.


    فدرال رزرو اخیراً نرخ وجوه را از 5.75 درصد به 5.50 درصد کاهش داد.

  • The President has recently returned from a five day tour of South America.


    رئیس جمهور اخیراً از یک تور پنج روزه از آمریکای جنوبی بازگشته است.

  • We have heard recently that Trafford is working on the same lines, so we will have to get a move on.


    اخیراً شنیده‌ایم که ترافورد روی همین خطوط کار می‌کند، بنابراین باید حرکت کنیم.

  • Police recently uncovered a ring that was selling crack through two girls living in the tiny town of Downs, population 620.


    پلیس اخیرا حلقه‌ای را کشف کرده است که به دو دختر ساکن شهر کوچک داونز با جمعیت 620 نفر کراک می‌فروخت.

example - مثال
  • a recently published book


    کتابی که به تازگی منتشر شده است

  • a recently released report


    گزارشی که به تازگی منتشر شده است

  • The company recently announced plans to lay off one-fifth of its workforce.


    این شرکت اخیراً اعلام کرده است که قصد دارد یک پنجم نیروی کار خود را اخراج کند.

  • She recently completed a follow-up study of participants.


    او اخیراً یک مطالعه بعدی را روی شرکت‌کنندگان به پایان رساند.

  • We received a letter from him recently.


    اخیراً نامه ای از او دریافت کردیم.

  • Until recently they were living in York.


    تا همین اواخر آنها در یورک زندگی می کردند.

  • I haven't seen them recently (= it is some time since I saw them).


    من اخیراً آنها را ندیده ام (= مدتی است که آنها را دیده ام).


  • آیا اخیراً (= در گذشته نزدیک) از آن استفاده کرده اید؟

  • It's only recently that it's become a problem.


    تازه اخیراً مشکل ساز شده است.

  • Her father died recently at age 79.


    پدرش اخیراً در سن 79 سالگی درگذشت.

  • Public meetings were held recently to discuss the proposals.


    اخیراً جلسات عمومی برای بحث در مورد پیشنهادات برگزار شد.

  • The company has recently signed a deal with a major bank.


    این شرکت اخیرا با یک بانک بزرگ قراردادی امضا کرده است.

  • Have you seen any good films recently?


    آیا اخیراً فیلم خوبی دیده اید؟

  • Until very recently he worked as a teacher and he still shudders at the memories.


    تا همین اواخر به عنوان معلم کار می کرد و هنوز هم از خاطرات می لرزد.

  • Recently I've been feeling a bit depressed.


    اخیراً کمی احساس افسردگی می کنم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • قبل از

  • anciently


    در دوران باستان


  • خیلی وقت پیش

  • ages ago


    سالها قبل


  • مدت ها پیش

  • in the old days


    در قدیم

  • many years ago


    سالها پیش

  • many years back


    چند لحظه پیش


  • به زمانی که


  • سال ها پیش

  • eons ago


    در روزهای گذشته

  • in days of yore


    از زمانی که زمان شروع شد

  • since time began


    از سال های طولانی


  • گذشته


لغت پیشنهادی

accusative

لغت پیشنهادی

and

لغت پیشنهادی

orwellian