until
until - تا زمان
conjunction, preposition - حرف ربط، حرف اضافه
UK :
US :
اگر چیزی تا یک زمان خاص اتفاق بیفتد، ادامه می یابد و سپس در آن زمان متوقف می شود
تا (زمانی که)
نه قبل از یک زمان یا رویداد خاص
تا آنجایی که
تا زمان اعلام شده
که همیشه تولد کالیب را تضمین کرده است که تمام دنیا جشن می گیرند. تا اکنون.
Instead he gives a remarkable answer. Up until seven years ago he says, he thought this a good thing.
در عوض او پاسخ قابل توجهی می دهد. او می گوید تا هفت سال پیش این را چیز خوبی می دانست.
صبر کنیم تا باران تمام شود.
تا زمانی که او صحبت کرد، متوجه نشده بودم که او انگلیسی نیست.
تا زمانی که این کار را تمام نکنید بیرون نمی روید.
تا به حال من همیشه تنها زندگی کرده ام.
آنها در سال 2009 به اینجا نقل مکان کردند. تا آن زمان آنها همیشه در منطقه لندن بودند.
او تا زمان مرگش به کار خود ادامه داد.
خیابان از صبح تا شب پر از ترافیک است.
می توانید تا لندن (= تا رسیدن به لندن) در اتوبوس بمانید.
تا ساعت سه بیدار بودم سعی می کردم تمامش کنم!
آیا نباید صبر کنیم تا آنتونی اینجا باشد؟
تا نیمه شب چیزی نخوردیم.
هنگامی که او شروع به رنگ آمیزی یک اتاق می کند، تا زمانی که این کار تمام نشود متوقف نمی شود.
باید تا منچستر تو قطار بمونی و بعد عوض کنی.
تا ساعت 3 صبح بیدار بودم
تا خیابان 57 در اتوبوس بمانید و سپس یک بلوک به سمت غرب پیاده روی کنید.
till
تا
awaiting
چشم انتظار
pending
انتظار
از طریق
از طریق به
up till
تا دیروقت
تا زمانی که
تا زمان
به
در حالی که منتظر است
پایین به
قبل از
در انتظار
تا و از جمله
به سمت
رسیدن
تا زمانی که وجود دارد
waiting for
گسترش به
توقف در
پایان دادن به
unto
به میزان
reaching
تا آنجایی که
extending to
stopping at
ending with