painting
painting - رنگ آمیزی
noun - اسم
UK :
US :
تصویر نقاشی شده ای که روی دیوار می گذارید تا مردم ببینند
عمل یا مهارت ساختن یک تصویر با استفاده از رنگ
کار پوشاندن دیوار، خانه و غیره با رنگ
تصویری که با استفاده از رنگ ساخته شده است
مهارت یا فعالیت در ساختن یک تصویر یا رنگ آمیزی روی دیوار
a picture created by putting paint on a surface or the activity or skill of creating pictures by using paint
تصویری که با گذاشتن رنگ روی سطح ایجاد می شود یا فعالیت یا مهارت ایجاد تصاویر با استفاده از رنگ
نقاشی و تزئین
من سعی می کنم از اشیایی که یک نقاشی را در مکان و زمان محدود می کنند اجتناب کنم.
نقاشی از کانال بزرگ در ونیز توسط Canaletto
The museum has an impressive collection of early 20th century American paintings.
این موزه دارای مجموعه ای چشمگیر از نقاشی های آمریکایی اوایل قرن بیستم است.
او در کلاس طراحی و نقاشی شرکت می کند.
اگر باران ببارد برنامه ایروبیک، ساخت ماسک پاپیرماشه، کاردستی و نقاشی و غیره خواهد بود.
This perhaps explains the strident colors which characterize his paintings as certainly it suggests the source of their extreme verisimilitude.
این شاید رنگهای تند را که مشخصهی نقاشیهای او هستند توضیح میدهد، زیرا مطمئناً منشأ واقعیبودن شدید آنها را نشان میدهد.
گوگین به خاطر نقاشی هایش از زنان بومی جزیره تاهیتی در اقیانوس آرام مشهور است.
منظره پیش روی او یادآور نقاشی مدرنیستی جهنم بود.
an exhibition of paintings by French artists
نمایشگاهی از نقاشی های هنرمندان فرانسوی
نقاشی رنگ روغن از کلمب
دالی چندین نقاشی از همسرش کشید.
This painting has become a veritable obsession and he has returned to it repeatedly over the past thirty years.
این نقاشی به یک وسواس واقعی تبدیل شده است و او در طول سی سال گذشته بارها به آن بازگشته است.
من همیشه از آن نقاشی ها بسیار پشیمانم.
یک نقاشی آبرنگ/یک نقاشی اکریلیک
Canaletto's paintings of Venice
نقاشی های Canaletto از ونیز
an exhibition of paintings by American artists
نمایشگاهی از نقاشی های هنرمندان آمریکایی
او همچنین نقاشی های انتزاعی و فیلم های تجربی ساخته است.
نقاشی های کالو اغلب رنج او را به تصویر می کشد.
سرگرمی های او شامل موسیقی و نقاشی است.
سنت بزرگ بریتانیایی در نقاشی منظره
abstract/figurative painting
نقاشی انتزاعی / فیگوراتیو
نقاشی و تزئین
ما می توانیم نقاشی را خودمان انجام دهیم.
بچه ها در حال کشیدن نقاشی از حیوانات خانگی خود بودند.
a collection of paintings by American artists
مجموعه ای از نقاشی های هنرمندان آمریکایی
نقاشی با مداد/زغال
پرتره هنرمند در استودیوی خود ورمیر
پرتره از خود (= نقاشی که از خودتان انجام می دهید)
چاپ رنوار
من معمولاً قبل از شروع یک نقاشی، چند طرح بسیار خشن انجام می دهم.
دگا چندین نقاشی از رقصندگان باله انجام داد.
او مأمور شد چهار تابلوی بزرگ بکشد.
an exhibition of paintings and sculptures by local artists
نمایشگاهی از نقاشی ها و مجسمه های هنرمندان محلی
نقاشی های اولیه او ترکیبات سبک و رسا بودند.
دیوارهای کلاس با نقاشی های کودکان پوشیده شده است.
معروف ترین نقاشی های او در موزه لوور آویزان است.
Paintings by contemporary Aboriginal artists are displayed in the gallery.
نقاشی های هنرمندان بومی معاصر در این گالری به نمایش گذاشته شده است.
نقاشی وندرلین نشان دهنده آریادنه است که در جزیره ناکسوس رها شده است.
نقاشی های راخ خاطرات دوران گذشته را تداعی می کند.
این طرح بر اساس نقاشی اصلی ماتیس است.
زن نقاشی معشوقه هنرمند است.
یک نقاشی خوب در روغن
The photograph looks almost like an Impressionist painting.
عکس تقریباً شبیه یک نقاشی امپرسیونیستی است.
یک نقاشی منظره هلندی روی دیوار آویزان شده بود.
تصویر
پرتره
طراحی
sketch
طرح
illustration
نمایندگی
شباهت
به تصویر کشیدن
likeness
تجسم
portrayal
بوم
portraiture
ترسیم
depiction
اثر هنری
canvas
هنر
delineation
کارتون
artwork
روغن
ترکیب بندی
cartoon
بوم نقاشی
نقاشی دیواری
آبرنگ ایالات متحده
چشم انداز
canvass
آبرنگ انگلستان
mural
اکریلیک
watercolorUS
روغن ها
منظره شهری
watercolourUK
منظره دریا
acrylics
oils
cityscape
fresco
seascape
watercoloursUK
watercolorsUS