collection
collection - مجموعه
noun - اسم
UK :
US :
گردآورنده
قابل جمع آوری
جمع گرایی
جمعی سازی
جمع آوری شده
جمع گرا
جمعی کردن
به صورت جمعی
a set of similar things that are kept or brought together because they are attractive or interesting
مجموعه ای از چیزهای مشابه که به دلیل جذاب یا جالب بودن نگه داشته یا گرد هم می آیند
گروهی از اشیاء با هم در یک مکان
the act of asking people to give you money for an organization that helps people or during a church service or the money collected in this way
عمل درخواست از مردم برای دادن پول به شما برای سازمانی که به مردم کمک می کند، یا در طول یک مراسم کلیسا، یا پول جمع آوری شده از این طریق
عمل به دست آوردن پولی که به شما بدهکار است
عمل گرد هم آوردن چیزهایی از یک نوع از مکان های مختلف برای تشکیل یک گروه
عمل برداشتن چیزی از یک مکان
لباس هایی که توسط یک شرکت مد برای یک فصل خاص طراحی شده است
چندین داستان، شعر، قطعات موسیقی و غیره که در یک کتاب یا در یک صفحه هستند
گروهی از افراد، به ویژه افرادی که فکر می کنید به نوعی عجیب و غریب یا غیرعادی هستند
فعالیت جمع آوری پرداخت ها از مشتریان و خود پرداخت ها
فعالیت سازماندهی پرداخت چک، اوراق بهادار و غیره
گروهی از اشیاء از یک نوع که توسط یک نفر یا در یک مکان جمع آوری شده است
مقدار پولی که از چند نفر جمع آوری می شود یا عمل جمع آوری پول
خیلی چیزها یا افراد
مجموعه ای از لباس های جدید تولید شده توسط یک طراح لباس
پولی که مردم برای یک هدف خاص، یک فرد نیازمند یا یک سازمان می دهند
عمل یا کار برداشتن چیزی از یک مکان
فعالیت جمع آوری پولی که بدهکار است یا پول جمع آوری شده
عمل ترتیب دادن مبلغی که روی چک نوشته شده است از حساب بانکی پرداخت شود
فرآیند گردآوری اطلاعات از مکان های مختلف
گروهی از اشیاء که شخصی به عنوان سرگرمی یا سرمایه گذاری جمع آوری کرده است
طراح سال، ویوین وست وود، جین پاره شده را در مجموعه بهار/تابستان 1991 خود گنجاند.
مجموعه ای از سکه های یونان باستان
a collection of ancient Greek coins
مجموعه ای از روزنامه های قدیمی
a collection of old newspapers
آیا مجموعه سی دی او را دیده اید - بسیار زیاد است!
Have you seen her CD collection - it's enormous!
یک مجموعه سکه
a coin collection
به دنبال آن دوره ای از مشاهده و جمع آوری داده های رفتار هدف یا مجموعه ای از رفتارها ادامه خواهد داشت.
This will be followed by a period of continued observation and data collection of the target behavior or set of behaviors.
اکثر شرکتهایی که از مجموعهای متفاوت از مشاغل تشکیل شده بودند، شکست خوردهاند.
این موزه دارای یکی از بهترین مجموعه های نقاشی امپرسیونیستی در جهان است.
پررو مجموعه افسانه های خود را در سال 1697 منتشر کرد.
Perrault published his collection of fairy tales in 1697.
او می خواست مجموعه هنری عظیم خود را با جهان به اشتراک بگذارد.
a stamp/coin/record collection
مجموعه تمبر / سکه / رکورد
an extensive collection of war photographs
مجموعه ای گسترده از عکس های جنگ
این نقاشی از مجموعه خصوصی او می آید.
مجموعه ای از کتاب ها و کفش ها روی زمین بود.
همیشه مجموعه عجیبی از دوندگان در ماراتن لندن وجود دارد.
مرحله اول در تحقیق جمع آوری داده ها است.
waste/rubbish/garbage/refuse collection
جمع آوری زباله / زباله / زباله / زباله
آخرین مجموعه از این صندوق پستی در 5.15 است.
کت و شلوار شما برای کلکسیون در روز سه شنبه آماده خواهد بود.
a collection of stories by women writers
مجموعه داستان های نویسندگان زن
a collection of favourite Christmas music
مجموعه ای از موسیقی مورد علاقه کریسمس
a house-to-house collection for Cancer Research
مجموعه ای خانه به خانه برای تحقیقات سرطان
کل مجموعه هفته گذشته 250 پوند بود.
جعبه/سطل جمع آوری (= برای اینکه مردم پول بگذارند)
بشقاب جمع آوری کلیسا
Armani’s stunning new autumn collection
مجموعه پاییزی جدید و خیره کننده آرمانی
A glass-fronted cabinet displayed a collection of china figurines.
یک کابینت جلوی شیشهای مجموعهای از مجسمههای چینی را نمایش میداد.
او مجموعه خود را در مدت ده سال ساخت.
او مجموعه هنری خود را به موزه گوگنهایم اهدا کرد.
Historians frequently ask to consult the collection.
مورخان اغلب از این مجموعه درخواست می کنند.
به من اجازه داده شد مجموعه مینیاتورهای خانوادگی او را ببینم.
او وظیفه سازماندهی مجموعه نسخ خطی کمیاب را داشت.
She made a collection of Roman coins and medals.
او مجموعه ای از سکه ها و مدال های رومی ساخت.
او برای تکمیل مجموعه اش فقط به یک تمبر دیگر نیاز داشت.
The collection contains some 500 items.
این مجموعه شامل حدود 500 مورد است.
The collection covers all phases of Picasso's career.
این مجموعه تمام مراحل زندگی حرفه ای پیکاسو را پوشش می دهد.
The collection has been added to over the years.
این مجموعه در طول سال ها به آن اضافه شده است.
این مجموعه به ندرت در معرض دید عموم قرار می گیرد.
این مجموعه قرار است ماه آینده برای اولین بار در معرض دید عموم قرار گیرد.
The exhibition features a magnificent collection of bronze statues.
این نمایشگاه مجموعه ای باشکوه از مجسمه های برنزی را به نمایش می گذارد.
accumulation
انباشت
heap
پشته
hoard
احتکار
جرم
توده
فروشگاه
gathering
جمع آوری
stockpile
انبار کردن
بانک
تنظیم
stack
موجودی
ساختن
build-up
مقدار زیاد
plethora
استخر
تعهد
accrual
تراکم
agglomeration
انباشته شدن
amassment
آرایه
array
مجموعه
assemblage
خوشه
تجمع
cumulation
گروه
مقدار زیادی
ذخیره
reserve
مخزن
reservoir
برافزایش
accretion
تجمیع
aggregate
دسته ای
aggregation
دسته
batch
تقسیم
شخصی
separation
جدایش، جدایی
یکی
singularity
تکینگی
جزء
singular
مفرد
single entity
موجودیت واحد