cancer
cancer - سرطان
noun - اسم
UK :
US :
a very serious disease in which cells in one part of the body start to grow in a way that is not normal
یک بیماری بسیار جدی که در آن سلولهای یک قسمت از بدن شروع به رشد میکنند که طبیعی نیست
تأثیر شیطانی که بر افراد زیادی تأثیر می گذارد و متوقف کردن آن دشوار است
the fourth sign of the zodiac, represented by a crab, which some people believe affects the character and life of people born between June 22 and July 23
چهارمین علامت زودیاک که توسط یک خرچنگ نشان داده می شود، که برخی معتقدند بر شخصیت و زندگی متولدین 22 ژوئن تا 23 جولای تأثیر می گذارد.
کسی که بین 22 ژوئن تا 23 جولای متولد شده است
a serious disease that is caused when cells in the body grow in a way that is uncontrolled and not normal killing normal cells and often causing death
یک بیماری جدی که زمانی ایجاد می شود که سلول های بدن به روشی غیرقابل کنترل و غیر طبیعی رشد می کنند و سلول های طبیعی را می کشند و اغلب باعث مرگ می شوند.
یک فعالیت مضر که به سرعت گسترش می یابد
a constellation (= group of stars) said to look like a crab (= a sea creature with five pairs of legs and a hard shell)
صورت فلکی (= گروهی از ستارگان) که می گویند شبیه خرچنگ است (= موجود دریایی با پنج جفت پا و صدف سخت)
the fourth sign of the zodiac, relating to the period from 22 June to 22 July and represented by a crab, or a person born during this period
علامت چهارم زودیاک، مربوط به دوره 22 ژوئن تا 22 ژوئیه و نشان دهنده یک خرچنگ یا فردی است که در این دوره متولد شده است.
a disease in which cells in the body grow without control or a serious medical condition caused by this disease
بیماری که در آن سلولهای بدن بدون کنترل رشد میکنند، یا یک وضعیت پزشکی جدی ناشی از این بیماری
the fourth sign of the zodiac, covering the period June 22 to July 22 and represented by a crab, or a person born during this period
چهارمین علامت زودیاک که دوره 22 ژوئن تا 22 ژوئیه را پوشش می دهد و توسط یک خرچنگ یا فردی متولد شده در این دوره نشان داده می شود.
سرطان کبد
An extra tablespoon sprinkled over the breakfast cereal can help control irritable bowel syndrome, piles, appendicitis and bowel cancer.
یک قاشق غذاخوری اضافی که روی غلات صبحانه بپاشید می تواند به کنترل سندرم روده تحریک پذیر، توده ها، آپاندیسیت و سرطان روده کمک کند.
Childhood cancers are diffuse, that is, they affect the whole body so systematic treatment is the rule.
سرطان های دوران کودکی منتشر هستند، یعنی کل بدن را تحت تاثیر قرار می دهند، بنابراین درمان سیستماتیک یک قانون است.
اولین بار که به شما گفتند سرطان دارید چه واکنشی داشتید؟
سرطان ریه
و همسرش ماریون، 37 ساله، یک عمل جراحی بزرگ سرطان داشته است.
او در سن 63 سالگی بر اثر سرطان درگذشت.
او در هیچ کجای فیلم تصاویری از افرادی که بیشتر از سرطان زندگی می کنند ندیده بود.
The authors indicate therefore that excesses of prostatic cancer in industrial workforces are unlikely to be due to external radiation.
بنابراین، نویسندگان نشان میدهند که افزایش سرطان پروستات در نیروی کار صنعتی بعید است به دلیل تشعشعات خارجی باشد.
آنها همه چیز را در مورد آسیاب ها، در مورد سرطان می دانستند.
breast/lung cancer
سرطان سینه/ریه
Most skin cancers are completely curable.
اکثر سرطان های پوست کاملا قابل درمان هستند.
سرطان روده بزرگ / دهانه رحم
سرطان به معده او سرایت کرده است.
افراد سیگاری با افزایش خطر ابتلا به سرطان ریه روبرو هستند.
برای تشخیص/تشخیص/درمان/درمان سرطان
این دارو می تواند خطر ابتلا به سرطان سینه را کاهش دهد.
cancer patients/survivors
بیماران/بازماندگان سرطان
تحقیق سرطان
cancer screening/treatment/prevention/risk
غربالگری سرطان/درمان/پیشگیری/خطر
خشونت در جامعه ما سرطان است.
سرطان های دوران کودکی میزان بقای بسیار خوبی دارند.
او پس از 18 ماه مبارزه با سرطان درگذشت.
اکثر زنان کارمند اکنون از نظر سرطان سینه غربالگری شده اند.
مرگ و میر ناشی از سرطان پروستات پس از معرفی غربالگری کاهش یافت.
خطر ابتلا به سرطان در میان افراد سیگاری بیشتر بود.
او بر اثر سرطان کبد درگذشت.
سرطان دهانه رحم / معده
breast/bowel/lung cancer
سرطان سینه / روده / ریه
cancer cells
سلول های سرطانی
یک بیمار سرطانی
سرطان ثانویه بود.
سوء مصرف مواد سرطانی است که جامعه ما را نابود می کند.
Praesepe یک خوشه کم نور از ستارگان در صورت فلکی سرطان است.
اگر روز تولد شما 10 جولای است، علامت زودیاک شما سرطان است.
خواهر من سرطانی است.
او بر اثر سرطان معده درگذشت.
جراحان یک توده سرطانی را از ریه او خارج کردند.
رشد
tumorUS
تومورUS
malignancy
بدخیمی
sarcoma
سارکوم
carcinoma
سرطان
neoplasm
نئوپلاسم
melanoma
ملانوما
tumourUK
تومورUK
lymphoma
لنفوم
myeloma
میلوما
fibroadenoma
فیبروآدنوم
meningioma
مننژیوم
metastasis
متاستاز
neurofibroma
نوروفیبروم
teratoma
تراتوم
lichen
گلسنگ
neoplasia
نئوپلازی
malignant growth
رشد بدخیم
cancerous growth
رشد سرطانی
malignant tumour
تومور بدخیم
big C
سی بزرگ
swelling
تورم
lump
توده
cyst
کیست
polyp
پولیپ
tumefaction
tumefaction
بیماری
bump
دست انداز
excrescence
دفع
outgrowth
برآمدگی
excrescency
فزونی
benignity
خیرخواهی
سلامتی
wholesomeness