indicate
indicate - نشان می دهد
verb - فعل
UK :
US :
برای نشان دادن اینکه یک موقعیت خاص وجود دارد، یا اینکه ممکن است چیزی درست باشد
گفتن یا انجام کاری برای روشن کردن خواسته ها، مقاصد و غیره
توجه کسی را به چیزی یا کسی معطوف کردن، مثلاً با اشاره کردن
نشان دادن چیزی
برای نشان دادن جهتی که قصد دارید در وسیله نقلیه بپیچید، با استفاده از چراغ ها یا دستان خود
برای نشان دادن، اشاره یا روشن کردن به روش دیگری
برای نشان دادن سایر کاربران جاده که قصد دارید هنگام رانندگی وسیله نقلیه به چپ یا راست بپیچید
هنگامی که یک دستگاه مقدار یا تغییری را نشان می دهد، آن را علامت می دهد
پیشنهاد کردن چیزی به عنوان مناسب
برای نشان دادن یا نشان دادن یک جهت یا هشدار، یا برای روشن کردن چیزی
چیزی را نشان دادن، به چیزی اشاره کرد یا چیزی را روشن کرد
مدیر میز کوچکی را نشان داد که اقلام در آن به نمایش گذاشته شده بودند.
او با اشاره به مردی بلندقد که کنارش ایستاده بود، گفت: دوست دارم تاد را ملاقات کنی.
سوابق مالی کمپین حاکی از آن است که بسیاری از مهمانان به مهمانی خود او کمک مالی کرده اند.
این صفحه نشانگر فشار روغن در موتور است.
در این مقیاس، یک نشان دهنده کیفیت پایین و چهار نشان دهنده کیفیت عالی است.
اخیراً افزایش تعداد جرایم جوانان نشان داد که چقدر اصلاحات به شدت مورد نیاز است.
آنها گفتند که این رای به وضوح نشان می دهد که کنگره کاهش قابل توجه مالیات را تصویب خواهد کرد.
تحقیقات نشان می دهد که این دارو می تواند برای زنان باردار مضر باشد.
Lessons from history indicate that the most successful technologies are those that make their mark socially.
درسهایی از تاریخ نشان میدهد که موفقترین فناوریها آنهایی هستند که نشان خود را از نظر اجتماعی نشان میدهند.
These physical effects of withdrawal indicate that the physical body craves for more of the drug and that it is physiologically addicted.
این اثرات فیزیکی ترک نشان می دهد که بدن فیزیکی بیشتر به مواد مخدر میل می کند و از نظر فیزیولوژیکی معتاد است.
کالوین به کافه اشاره کرد: «بریم اینجا؟»
صندلی نزدیک میزش را نشان داد و من نشستم.
دانش آموزان باید جهت و شدت انجمن را نشان دهند.
Sometimes these are fine monuments with letters or numbers carved on them indicating the names of particular parishes or estates.
گاهی اوقات، این بناهای تاریخی زیبا با حروف یا اعداد حک شده بر روی آنها حک شده است که نام بخش ها یا املاک خاص را نشان می دهد.
Sometimes the pronunciation of the phonetic element correctly indicates the pronunciation of the whole character except for tone.
گاهی اوقات تلفظ عنصر آوایی به درستی بیانگر تلفظ کل کاراکتر به جز لحن است.
حدود 10 زن اعلام کرده اند که ممکن است برای مجلس سنا در تگزاس نامزد شوند.
او با تکان دادن سرش نشان داد: «این رئیس من است.
هیچ کدام با اطمینان خاطر نشان نمی دهد که کاربرد احتمالی قبل از تولد دارد...
The temperature gauge indicated zero.
دماسنج صفر را نشان می دهد.
آزمایشات اولیه وجود اکسیژن را نشان می دهد.
داده های نظرسنجی نشان دهنده رضایت کلی از فرآیند است.
او حمایت خود را از زنان اعلام کرده است، اما اقدامات او چیز دیگری را نشان می دهد.
تحقیقات نشان می دهد که عادات غذایی به سرعت در حال تغییر است.
این یافته ها به وضوح نشان می دهد که این طرح ایمنی عابران پیاده را بهبود بخشیده است.
The study/evidence/report indicates that…
مطالعه / شواهد / گزارش نشان می دهد که …
Kingston-upon-Thames همانطور که از نامش پیداست در کرانه های رودخانه تیمز واقع شده است.
نتایج ما نشان میدهد که تکیه بر این روش چقدر میتواند گمراهکننده باشد.
آسمان قرمز در شب اغلب نشان دهنده هوای خوب روز بعد است.
نتایج اولیه حاکی از بازگشت دولت به قدرت است.
این ارقام به من نشان می دهد که شرکت در مشکل جدی است.
او در نامه خود به ما اشاره کرد (که) مایل به همکاری است.
وی تمایل خود را برای همکاری اعلام کرد.
آیا او هنوز نشان داده است که آیا مایل به مشارکت است یا خیر؟
او با نشان دادن کیف های او در راهرو پرسید: آنها اینجا چه کار می کنند؟
او نقشهای را بیرون آورد و سریعترین مسیر را به ما نشان داد.
او نشان داد که اثاثیه باید کجا برود.
او نشان داد که من باید بنشینم.
فلش ها جهت جریان را نشان می دهند.
نتایج در جدول 2 نشان داده شده است.
شما مجاز به 20 کیلوگرم چمدان هستید، مگر اینکه در بلیط شما ذکر شده باشد.
همانطور که در بالا اشاره شد، این فصل به مفاهیم کاربردی تحقیق می پردازد.
لطفاً به وضوح رنگ مورد نیاز خود را مشخص کنید.
هنگامی که گیج دما 90 درجه فارنهایت یا بیشتر را نشان می دهد، موتور را خاموش کنید.
همیشه قبل از حرکت به خط دیگری نشان دهید.
به چپ اشاره کرد و سپس به راست چرخید.
او نشان داد که دارد به راست میپیچد.
یک دوره شیمی درمانی نشان داده شد.
زرد شدن پوست نشان دهنده یرقان است.
رکورد سود در بازار خرده فروشی نشان از رونق اقتصاد دارد.
این مقاله ادعا می کند که افزایش جرم نشان دهنده کاهش معیارهای اخلاقی است.
نشان می دهد
نشان دادن
denote
مشخص کن
signify
دلالت کند
bespeak
صحبت کردن
نمایش دادن
دلالت
آشکار ساختن
علامت
پیشنهاد می دهد
betoken
betoken
manifest
آشکار
اشاره به
شواهد و مدارک
گواه
evince
گواهی دادن
connote
گواهی
فاش کردن
attest
رکورد
disclose
ثبت نام
شاهد
جر و بحث
خیانت کردن
بیان
وارد كردن
betray
منظور داشتن
ثابت كردن
import
خواندن
conceal
پنهان کردن، پوشاندن
انکار
پنهان شدن
چشم پوشی
از دست دادن
mislead
گمراه کردن
رد کردن
refute
سرکوب کردن
suppress
وتو
veto
خودداری کنید
withhold
بی تاکید کردن
de-emphasize
پوشش
حواس پرت کردن
distract
خودداری
refrain
تنها گذاشتن
راز رو نگه دار
زمزمه کردن
mumble
بی توجهی
neglect
خفه کردن
stifle
گوش بده
ترشح کنند
repress
بطری کردن
secrete
عقب نگه دارید
ساکت باش
ماسک
گیج کردن
اعلام
confuse
كاهش دادن
فریب دادن
deceive