research

base info - اطلاعات اولیه

research - پژوهش

noun - اسم

/ˈriːsɜːrtʃ/

UK :

/rɪˈsɜːtʃ/

US :

family - خانواده
researcher
محقق
research
پژوهش
google image
نتیجه جستجوی لغت [research] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • scientific/medical/academic research


    تحقیقات علمی/پزشکی/آکادمیک

  • They are raising money for cancer research.


    آنها برای تحقیقات سرطان پول جمع می کنند.

  • to do/conduct/undertake research


    انجام / انجام / انجام تحقیق

  • I've done some research to find out the cheapest way of travelling there.


    من تحقیقاتی انجام داده ام تا ارزان ترین راه سفر به آنجا را پیدا کنم.

  • He has carried out extensive research into renewable energy sources.


    او تحقیقات گسترده ای در مورد منابع انرژی تجدیدپذیر انجام داده است.

  • Recent research on deaf children has produced some interesting findings about their speech.


    تحقیقات اخیر روی کودکان ناشنوا یافته های جالبی در مورد گفتار آنها به دست آورده است.

  • Research on animals has led to some important medical advances.


    تحقیقات روی حیوانات منجر به پیشرفت های مهم پزشکی شده است.

  • According to recent research more people are going to the movies than ever before.


    طبق تحقیقات اخیر، افراد بیشتری نسبت به قبل به سینما می روند.

  • Their latest research project will be funded by the government.


    آخرین پروژه تحقیقاتی آنها توسط دولت تامین خواهد شد.

  • Are you hoping to get a research grant?


    آیا امیدوار به دریافت کمک هزینه تحقیقاتی هستید؟

  • a research fellow/assistant/scientist


    یک محقق / دستیار / دانشمند

  • a research institute/centre/laboratory


    یک موسسه / مرکز / آزمایشگاه تحقیقاتی

  • The research findings were published in the Journal of Environmental Quality.


    یافته های تحقیق در مجله کیفیت محیطی منتشر شد.

  • a debate about the ethics of embryonic stem cell research


    بحث در مورد اخلاقیات تحقیقات سلول های بنیادی جنینی

  • For his PhD he conducted field research in Indonesia.


    برای دوره دکترای خود تحقیقات میدانی را در اندونزی انجام داد.

  • Further research is needed.


    تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.


  • امیدواریم تحقیقات آینده به ما درک بهتری از نحوه عملکرد سیر در بدن انسان بدهد.

  • Dr Babcock has conducted extensive research in the area of agricultural production.


    دکتر Babcock تحقیقات گسترده ای در زمینه تولید محصولات کشاورزی انجام داده است.

  • the funding of basic research in biology, chemistry and genetics


    تامین مالی تحقیقات پایه در زیست شناسی، شیمی و ژنتیک

  • Activists called for a ban on animal research.


    فعالان خواستار ممنوعیت تحقیقات حیوانات شدند.


  • کار برای انجام تحقیقات بیشتر روی این ژن در حال انجام است.

  • She returned to Jamaica to pursue her research on the African diaspora.


    او به جامائیکا بازگشت تا تحقیقات خود را در مورد دیاسپورای آفریقایی دنبال کند.

  • Bad punctuation can slow down people's reading speeds, according to new research carried out at Bradford University.


    بر اساس تحقیقات جدید انجام شده در دانشگاه برادفورد، علائم نگارشی بد می تواند سرعت خواندن افراد را کاهش دهد.

  • He focused his research on the economics of the interwar era.


    او تحقیقات خود را بر اقتصاد دوران بین دو جنگ متمرکز کرد.

  • Most research in the field has concentrated on the effects on children.


    بیشتر تحقیقات در این زمینه بر روی تأثیرات آن بر کودکان متمرکز شده است.

  • One paper based on research conducted at Oxford suggested that the drug may cause brain damage.


    یک مقاله بر اساس تحقیقات انجام شده در آکسفورد نشان داد که این دارو ممکن است باعث آسیب مغزی شود.

  • Research demonstrates that women are more likely than men to provide social support to others.


    تحقیقات نشان می دهد که زنان بیشتر از مردان از دیگران حمایت اجتماعی می کنند.

  • She's doing research on Czech music between the wars.


    او در حال انجام تحقیق در مورد موسیقی چک بین جنگ ها است.

  • The research does not support these conclusions.


    تحقیق این نتایج را تایید نمی کند.

  • They are carrying out research into the natural flow patterns of water.


    آنها در حال انجام تحقیقاتی در مورد الگوهای جریان طبیعی آب هستند.

  • They lack the resources to do their own research.


    آنها فاقد منابع لازم برای انجام تحقیقات خود هستند.

synonyms - مترادف

  • تحقیق و بررسی


  • معاینه

  • exploration


    اکتشاف


  • تحلیل و بررسی


  • مطالعه

  • experimentation


    آزمایش

  • fact-finding


    کشف واقعیات

  • inquiryUS


    پرس و جو ایالات متحده

  • probe


    پویشگر

  • probing


    کاوشگری

  • scrutiny


    بررسی موشکافانه

  • delving


    کندوکاو

  • groundwork


    زمینه سازی

  • disquisition


    disquisition

  • enquiryUK


    استعلام انگلستان

  • examen


    امتحان

  • experiments


    استعلام

  • inquest


    تفتیش عقاید

  • inquisition


    تحت مراقبت

  • probation


    آزمایش کردن


  • تجزیه و تحلیل ایالات متحده

  • analyzesUS


    تجزیه و تحلیل انگلستان

  • analysesUK


    سوالات

  • enquiries


    مزاحمت

  • indagation


    موشکافی

  • scrutinization


    مطالعات

  • studies


    تست ها

  • tests


    کار پا

  • legwork


    جستجو

  • quest


    کار کردن


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

discuss

لغت پیشنهادی

accidental

لغت پیشنهادی

teaching