primarily
primarily - در درجه اول
adverb - قید
UK :
US :
به طور عمده
زبان در درجه اول نظامی از نشانه هاست.
همچنین نهادهای حاکم، نقش خود را در درجه اول مربوط به نظارت بر برنامه درسی نمی دانستند.
Neither did governing bodies regard their role as primarily concerned with monitoring the curriculum.
حقوق خصوصی در درجه اول به حقوق و تکالیف شهروندان در مقابل و در قبال یکدیگر مربوط می شود.
Private law primarily concerns the rights and obligations of citizens against and towards one another.
اسهال به طور علامتی درمان می شد، معمولاً به طور تصادفی با مورفین که عمدتاً برای درد تجویز می شد.
یکی از آنها عمدتاً به منظور تهیه فوی گراس، جگر متورم آبدار غاز، پرورش داده می شود.
آنها به او گفتند که برنامه آنها در آن زمان این بود که در درجه اول از دانشکده های پزشکی و دندانپزشکی استخدام کنند.
این شرکت انتظار دارد که نسخههای اولیه تراشه به رایانههای رومیزی ارزانقیمتی که عمدتاً در خارج از ایالات متحده فروخته میشوند، عرضه شود.
The company expects the early versions of the chip will go into low-end desktop computers primarily sold outside the United States.
این مقاله در درجه اول به هماهنگی حقوق و وظایف قانونی ناشی از معاملات بین المللی اختصاص دارد.
This paper is devoted primarily to harmonization of legal rights and duties arising under international transactions.
بازارهای اوراق قرضه و ارز، که عمدتاً از طریق تلفن معامله میشدند، در طول روز اما با کسادی کار میکردند.
The bond and currency markets, trading primarily via phone operated throughout the day but sluggishly.
در آخرین کارم عمدتاً با مهاجران کار می کردم.
دوره ای که در درجه اول برای متخصصان طراحی شده است
مشکل در درجه اول یک مشکل مالی نیست.
این گزارش در درجه اول به ایمنی هواپیما مربوط می شود.
مسئول اصلی، مدیر پروژه است.
نظر او این است که تعصب در درجه اول ناشی از جهل است.
تاریخ در درجه اول در مورد مردم است.
In the 1790s Britain was still primarily an agricultural country.
در دهه 1790 بریتانیا هنوز عمدتاً یک کشور کشاورزی بود.
این اولین کتاب شعر بود که عمدتاً برای کودکان طراحی شده بود.
مدل جدید خودرویی است که در درجه اول برای مسافران طراحی شده است.
شما باید ثابت کنید که ازدواج اساساً به دلایل مهاجرت انجام نشده است.
ما در درجه اول نگران پایین نگه داشتن هزینه ها هستیم.
بیسبال در درجه اول یک بازی تابستانی است.
شکست این شرکت در درجه اول به دلیل فروش ضعیف بود.
chiefly
عمدتا
تا حد زیادی
به طور عمده
اغلب
بطور کلی
به طور کلی
اساسا
principally
اصولا
substantially
بطور قابل ملاحظه ای
altogether
در مجموع
به طور موثر
معمولا
predominantly
روی هم رفته
commonly
در اصل
fundamentally
در بیشتر موارد
در کل
به عنوان یک قانون
تا اندازه زیادی
به طور معمول
به طور متوسط
بالاتر از همه
همه چیز در نظر گرفته شد
در تعادل
customarily
all things considered
سرانجام
lastly
در آخر
nextly
بعدی
در نهایت
impendingly
قریب الوقوع
forthcomingly
در آینده
latestly
اخیرا
followingly
به دنبال آن
consequently
در نتیجه
subsequently
متعاقبا
imminently
به زودی
ensuingly
با موفقیت
succeedingly
resultingly