neither

base info - اطلاعات اولیه

neither - هیچ کدام

determiner, pronoun - تعیین کننده، ضمیر

/ˈniːðər/

UK :

/ˈnaɪðə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [neither] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Neither answer is correct.


    هیچ یک از این دو پاسخ صحیح نیست.

  • Neither of them has/have a car.


    هیچکدوم ماشین ندارند/نداشتن.

  • They produced two reports, neither of which contained any useful suggestions.


    آنها دو گزارش تهیه کردند که هیچ کدام حاوی هیچ پیشنهاد مفیدی نبود.

  • ‘Which do you like?’ ‘Neither. I think they're both ugly.’


    «کدام را دوست داری؟» «هیچکدام. من فکر می کنم هر دو زشت هستند.

  • Neither candidate was selected for the job.


    هیچ یک از کاندیداها برای این شغل انتخاب نشدند.

  • Neither of my parents speaks/​speak a foreign language.


    هیچ یک از والدین من به زبان خارجی صحبت نمی کنند.

  • We've got two TVs, but neither works properly.


    ما دو تلویزیون داریم، اما هیچ کدام به درستی کار نمی کنند.

  • Neither of my parents likes my boyfriend.


    هیچ یک از والدین من دوست پسرم را دوست ندارند.

  • Neither one of us is interested in gardening.


    هیچ کدام از ما علاقه ای به باغبانی نداریم.

  • Which one would you choose? Neither. They're both terrible.


    شما کدام یک را انتخاب می کنید؟ هر دو وحشتناک هستند.

  • If she doesn't agree to the plan neither will Tom (= he will also not).


    اگر او با این طرح موافقت نکند، تام نیز موافقت نخواهد کرد (= او نیز چنین نخواهد کرد).

  • Chris wasn't at the meeting and neither was her assistant.


    کریس در جلسه نبود و دستیارش هم نبود.

  • I don't feel like going out this evening. Me neither.


    حوصله ندارم امروز عصر بیرون بروم. من هم نه.

  • On two occasions she was accused of stealing money from the company but in neither case was there any evidence to support the claims.


    در دو مورد او به سرقت پول از شرکت متهم شد، اما در هیچ موردی هیچ مدرکی برای حمایت از این ادعا وجود نداشت.

  • Neither my mother nor my father went to university.


    نه مادرم و نه پدرم دانشگاه نرفتند.

  • They have two TVs but neither one works.


    آنها دو تلویزیون دارند اما هیچ کدام کار نمی کند.

  • Neither of my brothers could come to the party.


    هیچ یک از برادران من نتوانستند به مهمانی بیایند.

  • infml I don’t feel like going out tonight. Me neither.


    infml حس ندارم امشب بیرون برم. من هم نه.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

direction

لغت پیشنهادی

explainable

لغت پیشنهادی

budget