more
more - بیشتر
determiner, pronoun - تعیین کننده، ضمیر
UK :
US :
داشتن یک کیفیت خاص تا حد بیشتری
معمولاً میگفتند که چیزی به دفعات بیشتر یا بیشتر اتفاق میافتد
می گفت که اتفاقی به میزان بیشتری می افتد
مقدار یا عدد بیشتر
an additional number or amount
یک عدد یا مقدار اضافی
علاوه بر یک مقدار یا عدد
و همچنین مواردی که قبلا ذکر کردید
علاوه بر بخش اصلی چیزی
علاوه بر هزینه معمول یا استاندارد، زمان، مبلغ و غیره
more than the basic amount or the amount that you expected or agreed. Additional is more formal than extra
بیش از مبلغ پایه یا مبلغی که شما انتظار داشتید یا توافق کرده بودید. اضافی بیشتر رسمی است تا اضافی
یک عدد یا مقدار بزرگتر یا اضافی
برای تشکیل مقایسه بسیاری از صفت ها و قیدها استفاده می شود
برای تأکید بر اندازه بزرگ چیزی استفاده می شود
به طور فزاینده ای
زمانی که یک عمل یا رویداد ادامه پیدا میکند، میگفتند، نتیجه خاصی به همراه خواهد داشت
تعداد یا مقدار بزرگتر یا اضافی (از)؛ مقایسه ای از خیلی یا زیاد
بیشتر برای تشکیل مقایسه بسیاری از صفت ها و قیدها استفاده می شود
I couldn't agree more.
من نمی توانستم بیشتر موافق باشم.
In all cases the depth of knowledge required should be more advanced than that required for Professional Examinations.
در همه موارد، عمق دانش مورد نیاز باید پیشرفتهتر از آن چیزی باشد که برای آزمونهای حرفهای لازم است.
بیشتر و بیشتر متوجه میشویم که دانشآموزان هنگام ورود به دانشگاه فاقد مهارتهای اساسی هستند.
مردم بیشتر از تلفن های همراه استفاده می کنند زیرا ارزان تر هستند.
Determinedly she put her worries and the root cause of her despondency behind her and tried to think more cheerfully.
او با قاطعیت نگرانی ها و علت اصلی ناامیدی خود را پشت سر گذاشت و سعی کرد با نشاط بیشتری فکر کند.
This suggests to Ishmael that the entire universe is more closely interrelated than man has yet admitted.
این امر به اسماعیل نشان می دهد که کل جهان بیش از آنچه بشر تاکنون اعتراف کرده است به هم مرتبط است.
البته میتوانید ساختمانها را از روی زمین ببینید، اما از هوا چشمگیرتر به نظر میرسند.
مردم اینجا بسیار دوستانه تر از آنها در انگلیس هستند.
او از برادرانش باهوش تر است.
فکر کنم بیشتر شبیه خاله مارگارت هستی تا خواهرت.
نسخه قدیمی Tomb Raider از نظر دامنه بسیار محدودتر از این نسخه بود.
آیا می توان آن را با سرعت بیشتری انجام داد؟
کاربران ویندوز 95 یک برنامه جدیدتر و قابل اعتمادتر به نام DriveSpace دارند.
رقابت و شکوفایی آینده ما بیش از هر زمان دیگری به فناوری و صنعت بستگی دارد.
من کمی بیشتر می خواهم!
more bread/cars
نان/ماشین بیشتر
فقط دو روز دیگه مونده!
افرادی که پول بیشتری نسبت به عقل دارند
من بیشتر از این نمی توانم تحمل کنم.
امیدوارم بیشتر شما را ببینیم (= شما را دوباره یا بیشتر می بینم).
او خیلی بیشتر از من درآمد دارد.
جا برای سه ماشین بیشتر نیست.
افراد بیشتری به صورت آنلاین بانکداری می کنند.
او بیشتر و بیشتر وقت خود را در اتاقش تنها می گذراند.
آیا غذای بیشتری می خواهید؟
پزشکان نمی توانند با هیچ بیمار دیگری کنار بیایند.
مقداری خامه دیگر به سس اضافه کنید.
باید بیشتر گوش کنی و کمتر حرف بزنی!
جمعیت بیشتری در پایتخت نسبت به کل کشور زندگی می کنند.
ما بیشتر از همیشه برای آخرین کار وقت گذاشتیم.
سر و صدا بیشتر از آن بود که من بتوانم تحمل کنم.
صد برابر بیشتر از چیزی که انتظار داشتم سرگرم کننده بود.
او بیشتر شاعر است تا رمان نویس.
تا جایی که می توانید غذا بیاورید - هر چه بیشتر، بهتر.
او نمی تواند زیباتر از این باشد.
بیایید راه معقول تری برای انجام آن پیدا کنیم.
شما نمی توانید اشتباه بیشتری داشته باشید.
او فیزیک را بسیار دشوارتر از سایر موضوعات علمی می داند.
آن بخش آخر را با شور و حرارت بیشتری بازی کنید.
بیش از 20000 تظاهرکننده در میدان تجمع کردند.
درک اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است، روز به روز دشوارتر می شود.
هر چه بیشتر مشروب می نوشید، خشن تر می شد.
شما باید بیشتر گوش کنید و کمتر صحبت کنید.
دیگر صندلی در اتوبوس وجود نداشت، بنابراین مجبور شدیم بایستیم.
DisneyWorld بیش از آنچه انتظار داشتم سرگرم کننده بود.
اضافی
اضافه
added
یدکی
spare
افزایش یافت
دورتر
farther
تازه
به علاوه
further
ذخیره
reserve
مکمل
supplemental
مازاد
supplementary
جایگزین
surplus
یکی دیگر
جایزه
جدید
bonus
در کنار
دیگر
زیادی
خارجی
superfluous
تازه پیدا شده
excess
یکی بیشتر
extraneous
پیرامونی
new-found
وثیقه
complementary
کمک کننده
کمکی
peripheral
شارژ کردن
collateral
افزودنی
contributory
supernumerary
auxiliary
top-up
add-on