program
program - برنامه
noun - اسم
UK :
US :
مجموعهای از دستورالعملهایی که به کامپیوتر داده میشود تا بتواند عملیاتی را انجام دهد
املای برنامه آمریکایی
دادن مجموعه ای از دستورالعمل ها به رایانه که بتواند از آنها برای انجام یک عملیات خاص استفاده کند
مجموعه ای از دستورالعمل های مورد استفاده برای انجام یک کار خاص توسط کامپیوتر
طرح مهمی که در یک دوره زمانی ادامه خواهد داشت
قرار دادن مجموعهای از دستورالعملها در رایانه یا ماشین دیگری برای انجام یک کار خاص
املای آمریکایی PROGRAM
مجموعهای از دستورالعملها که میتوان آن را در رایانه قرار داد تا بتواند عملیاتی را انجام دهد
املای انگلیسی آمریکایی و استرالیایی برنامه انگلستان
برای نوشتن یک سری دستورالعمل که یک کامپیوتر را وادار به انجام یک عملیات خاص می کند
گروهی از فعالیت ها یا چیزهایی که باید به آن دست یافت
پخش یا مجموعه ای از برنامه های پخش شده در تلویزیون یا رادیو
یک سری دستورالعمل که یک کامپیوتر را وادار به انجام عملیات می کند
یک کتاب یا تکه کاغذ نازک که اطلاعاتی در مورد یک نمایش یا رویداد موسیقی یا ورزشی می دهد
دستور دادن به یک دستگاه یا سیستم کامپیوتری برای کار به روشی خاص یا در زمان خاصی
مجموعه ای از دستورالعمل ها در رایانه قرار داده می شود تا وظایف خاصی را انجام دهد
an officially organized system of services, activities, or opportunities that help people achieve something
یک سیستم رسمی سازمانیافته از خدمات، فعالیتها یا فرصتهایی که به افراد کمک میکند به چیزی دست یابند
یک دوره تحصیلی، به ویژه در یک کالج یا دانشگاه
مجموعه ای برنامه ریزی شده از رویدادها یا فعالیت های مرتبط
یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی
برای نوشتن یک سری دستورالعمل، با استفاده از یک زبان کامپیوتر، برای ایجاد یا اجرای یک برنامه کامپیوتری
to use a piece of software to give instructions to a computer or piece of electronic equipment to make it perform one of a range of tasks
استفاده از یک نرم افزار برای دادن دستورالعمل به رایانه یا قطعه ای از تجهیزات الکترونیکی برای انجام یکی از طیف وسیعی از وظایف
For programmers to write Windows-based programs, they need to know about changes in the system well in advance.
برای برنامه نویسان برای نوشتن برنامه های مبتنی بر ویندوز، آنها باید از قبل از تغییرات در سیستم مطلع شوند.
دیسک تا زمانی که با برنامه بررسی Disknet تایید نشده باشد اجازه دسترسی ندارد.
یک برنامه سیرک
یک برنامه دولتی برای تغذیه فقرا
برایان توانست وارد یک برنامه پرستاری خوب شود.
«ER» پرمخاطب ترین برنامه تلویزیون است.
رقص مربع در برنامه امشب در مرکز استراحت است.
برنامه فضایی ایالات متحده
the company's management training program
برنامه آموزش مدیریت شرکت
شما باید برنامه را دانلود و بر روی کامپیوتر خود نصب کنید.
برای اجرای برنامه کافیست روی نماد کلیک کنید.
او از یک برنامه کامپیوتری برای تولید این نقشه ها استفاده می کند.
یک برنامه تلویزیونی / تلویزیونی / رادیویی
یک برنامه خبری
آن برنامه را دیشب در هند دیدی؟
من برنامه ای در مورد آتشفشان ها تماشا کردم.
برنامه تسلیحات هسته ای/فضایی کشور
ما اخیراً یک برنامه تحقیقاتی راه اندازی کرده ایم.
با پزشک خانواده خود در مورد ایجاد یک برنامه کاهش وزن صحبت کنید.
یک برنامه آموزشی برای کارکنان جدید
این موزه یک برنامه آموزش هنری برای کودکان درون شهر اجرا می کند.
مراکز ما برنامه های آموزشی طراحی شده برای انواع ورزشکاران را ارائه می دهند.
The government is implementing a program of reform.
دولت در حال اجرای برنامه اصلاحات است.
کالج برنامه ای را برای بهبود حفظ دانش آموزان آغاز کرده است.
a school/an educational program
یک مدرسه/یک برنامه آموزشی
یک برنامه تربیت معلم
این کالج طیف گسترده ای از برنامه های تحصیلی را ارائه می دهد.
این دپارتمان برنامه جدیدی را در زمینه نویسندگی خلاق راه اندازی کرده است.
او در یک برنامه کارشناسی ارشد در تاریخ آمریکا ثبت نام کرد.
این کنسرت مهمترین برنامه موسیقی جشنواره است.
یک برنامه یک هفته ای از سخنرانی ها
ما در حال برنامه ریزی یک برنامه هیجان انگیز از رویدادها هستیم.
برنامه فردا برای چیست (= چه برنامه ای داریم انجام دهیم)؟
یک برنامه تئاتر
نام او در برنامه کنسرت دیده نمی شود.
یک برنامه جالب برای لباس های پشمی انتخاب کنید.
این برنامه شبیه سازی هایی از شرایط رانندگی در زندگی واقعی ایجاد می کند.
ممکن است یک اشکال در برنامه وجود داشته باشد.
این برنامه به شما امکان ویرایش و فهرست بندی عکس های دیجیتال را می دهد.
این برنامه به حداقل 24 مگابایت رم نیاز دارد.
دستور جلسه
برنامه
timetable
جدول زمانی
calendar
تقویم
itinerary
برنامه سفر
فهرست
listing
فهرست کردن
صورت حساب
رکورد
طرح
docket
اسکله
برنامه تحصیلی
lineup
به صف شدن
syllabus
سرفصل دروس
appointments
قرار ملاقات ها
bulletin
بولتن
slate
سنگ لوح
کسب و کار
details
جزئیات
memoranda
یادداشت ها
affairs
امور
arrangements
ترتیبات
happenings
اتفاقات
meetings
جلسات
plans
برنامه ها
synopsis
خلاصه
فهرست مطالب
rubric
عنوان
roadmap
نقشه راه
line-up
لیست رویدادها