talk
talk - صحبت
verb - فعل
UK :
US :
گفتن چیزهایی به کسی به عنوان بخشی از مکالمه
بحث کردن درباره موضوع جدی یا مهم با کسی
برای تولید کلمات و بیان افکار، عقاید، عقاید و غیره
برای ایراد سخنرانی
اگر کسی که اطلاعات محرمانه دارد صحبت کند، آن را به دیگری می گوید
استفاده از کلمات برای برقراری ارتباط با کسی در مورد چیزی
to talk. Speak is a little more formal than talk. You often use it when saying that someone speaks in a particular way or that you will speak to someone in order to try to get something done. You only use speak when saying that someone speaks a language
صحبت کردن صحبت کردن کمی رسمی تر از صحبت کردن است. شما اغلب از آن استفاده می کنید که می گویید یک نفر به شیوه ای خاص صحبت می کند، یا اینکه شما با کسی صحبت خواهید کرد تا کاری را انجام دهید. شما فقط وقتی می گویید که شخصی به یک زبان صحبت می کند از speak استفاده می کنید
صحبت کردن بیش از حد یا طولانی در مورد چیزی، به گونه ای که مردم را خسته کند
صحبت کردن با استفاده از کلمات زیاد اما بدون گفتن چیز مهمی
به طور مداوم در مورد چیزهای احمقانه و بی اهمیت صحبت کنید
صحبت کردن با کسی برای مدت طولانی در مورد چیزهای روزمره
یک مکالمه غیررسمی دوستانه در مورد چیزهایی که خیلی مهم نیستند
to talk about other people’s private lives when they are not there especially about things that you have heard, which are not completely true
صحبت کردن در مورد زندگی خصوصی دیگران در زمانی که آنها در آنجا نیستند، به خصوص در مورد چیزهایی که شنیده اید و کاملاً درست نیستند.
گفتگو با کسی
به طور جدی در مورد مشکلات، ایده ها یا برنامه ها صحبت کنید
بحث کردن درباره موضوعی با کسی چون روی او تأثیر می گذارد، به خصوص بر روی یکی از نزدیکان شما
زمانی که می خواهید تصمیمی بگیرید یا مشکلی را حل کنید، به طور رسمی درباره موضوعی بحث کنید
یک مکالمه
یک سخنرانی
اطلاعات یا اخباری که مردم درباره آنها زیاد صحبت می کنند و می شنوند، اما رسمی نیستند
نوع گفتگو
با صدای بلند گفتن کلمات؛ با کسی صحبت کردن
بحث کردن درباره چیزی با کسی، اغلب برای یافتن راه حلی برای اختلاف نظر
برای بحث در مورد یک موضوع خاص
برای ایراد سخنرانی در مورد یک موضوع
مکالمه بین دو نفر، اغلب در مورد یک موضوع خاص
سخنرانی برای گروهی از مردم برای آموزش یا گفتن در مورد یک موضوع خاص
serious and formal discussions on an important subject usually intended to produce decisions or agreements
بحثهای جدی و رسمی در مورد یک موضوع مهم که معمولاً برای ایجاد تصمیمها یا توافقها انجام میشود
عمل صحبت درباره آنچه ممکن است اتفاق بیفتد یا درست باشد، یا موضوعی که مردم درباره آن صحبت می کنند
گفتن کلمات با صدای بلند، معمولا برای دادن یا تبادل اطلاعات. سخن گفتن
مکالمه بین دو نفر، اغلب در مورد یک موضوع خاص. عمل صحبت کردن
حرف نزن و گوش کن!
بیش از یک ساعت تلفنی صحبت کردیم.
الان با کی حرف میزدی؟
Ann and Joe aren't talking to each other right now (= they refuse to speak to each other because they have argued).
آن و جو در حال حاضر با یکدیگر صحبت نمی کنند (= آنها از صحبت با یکدیگر خودداری می کنند زیرا با هم بحث کرده اند).
صحنه ای را تماشا کنید که دان هنگام اصلاح با خود در آینه با خود صحبت می کند.
اطراف مدرسه را نگاه کردیم و با مدیر صحبت کردیم.
آنها در مورد الهام بخش موسیقی خود بسیار صحبت می کنند.
وقتی دور هم جمع میشوند، تمام حرفشان فوتبال است.
What are you talking about? (= used when you are surprised annoyed and/or worried by something that somebody has just said)
چی میگی تو؟ (= زمانی استفاده می شود که از چیزی که کسی اخیراً گفته است متعجب، عصبانی و/یا نگران هستید)
I don't know what you're talking about (= used to say that you did not do something that somebody has accused you of).
من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنید (= می گفت شما کاری را انجام نداده اید که کسی شما را به آن متهم کرده است).
علنا/آزادانه/علنی درباره چیزی صحبت کردن
او شروع به صحبت با صدای بلند با دوستانش در مورد فیلمی کرد که به تازگی دیده بودند.
مریم داره دنبال کار دیگه ای میگه.
ما اغلب از جنگ صحبت می کردیم.
ما با خودمان خشن صحبت میکردیم و همه اخبار را دنبال میکردیم.
این وضعیت نمی تواند ادامه پیدا کند. ما باید صحبت کنیم.
دو طرف مناقشه در نهایت مایل به گفتگو هستند.
قبل از تغییر رژیم غذایی خود با پزشک خود صحبت کنید.
آیا چیزی هست که بخواهید درباره آن صحبت کنید؟
ما می خواهیم در مورد این موضوع با مردم صحبت کنیم.
برای صحبت سیاسی
کودک تازه شروع به صحبت می کند.
الکس هنوز نمی تواند صحبت کند - او فقط یک سال دارد.
ما نمی توانستیم آنها را درک کنیم زیرا آنها به زبان چینی صحبت می کردند.
آیا آنها سوئدی صحبت می کنند یا دانمارکی؟
او خیلی منطقی صحبت می کند.
You're talking rubbish!
داری حرف مفت میزنی!
ببین آیا می توانی با او حرف بزنی (= او را متقاعد کن که معقول باشد).
ما با 500 پوند برای سه ساعت کار صحبت می کنیم.
آیا می دانید هزینه این کار چقدر خواهد بود؟ ما در اینجا با مگاباک صحبت می کنیم.
در محل کار با من تماس نگیرید - مردم صحبت خواهند کرد.
نشانی
سخن، گفتار
lecture
سخنرانی
oration
گفتمان
ارائه
گزارش
پایان نامه
dissertation
خطبه
sermon
disquisition
disquisition
نطق آتشین
harangue
سمپوزیوم
symposium
اعلامیه
declamation
سوراخ شدن
peroration
سمینار
seminar
پخش کردن
spiel
whaikorero
whaikorero
تخصیص
allocution
فرو ریختن
descant
epilogueUK
epilogueUK
epilogUS
epilogUS
نصیحت
exhortation
تسبیح
expatiation
موعظه
homily
مونولوگ انگلستان
monologueUK
مونولوگ ایالات متحده
monologUS
پیش انتخابی
prelection
بازگو کردن
recitation
کف کشی
screed
صحبت با گچ
chalk talk
انتقاد تند
diatribe
listening
استماع
شنیدن