somebody
somebody - کسی
pronoun - ضمیر
UK :
US :
زمانی که شما نمی دانید یا نمی گویید آن شخص کیست، به معنای یک شخص بود
کسی
یک شخص؛ کسی
آیا این به معنای یک بیمار یا یک دوست یا کسی بود که همه میشناختند، مثل پستچی؟
The first lesson is always the same: never repeat what you see or hear or somebody might get indicted.
اولین درس همیشه یکسان است: هرگز آنچه را که می بینید یا می شنوید تکرار نکنید، در غیر این صورت ممکن است کسی متهم شود.
همه خود یا شخص دیگری را در آهنگ خواهند شناخت.
مارج یا کسی عکس هایی در اختیار خبرنگاران قرار داده بود.
فلور یا کسی به او گفته بود کجا او را پیدا کند.
و سایه ای وجود داشت، چیزی یا کسی در مقابل پنجره شرقی حرکت می کرد.
Three four floors up wind whipping at his clothes until the cops would come or somebody would freak out.
سه، چهار طبقه بالاتر، باد به لباسهایش شلاق میزند تا پلیس بیاید یا یک نفر هول کند.
شرط می بندم که او این موضوع را به جیل یا تری یا کسی گفته است.
یکی باید به من می گفت
او فکر می کند که او واقعاً یک نفر در آن ماشین است.
ترجیح میدهم از بچههایم مراقبت کنم تا اینکه بگذارم کسی که نمیشناسم آنها را بزرگ کند.
شما حق ندارید در زندگی دیگران دخالت کنید.
lightweight
سبک وزن
هيچ كس
noncelebrity
غیر سلبریتی
nonentity
عدم وجود
هیچ چی
also-ran
همچنین دوید
cypherUK
cypherUK
cipherUS
cipherUS
menial
پست
non-person
غیر شخص
ناشناخته
servant
خدمتگزار
lackey
لاکی
داخلی
flunkey
فلانکی
retainer
نگهدارنده
minion
مینیون
skivvy
اسکیووی
برده
steward
مباشر
drudge
طاقت فرسا
flunky
شلخته
slavey
پیگمی
pygmy
رعیت
vassal
روزانه
صفر
zero
peon
peon
بی اهمیتی
insignificancy
زیلچ
zilch
خدمتکار
attendant