lesson
lesson - درس
noun - اسم
UK :
US :
a period of time in which someone is taught a particular skill for example how to play a musical instrument or drive a car
یک دوره زمانی که در آن به کسی مهارت خاصی آموزش داده می شود، به عنوان مثال نحوه نواختن یک آلات موسیقی یا رانندگی با ماشین
دوره زمانی که در آن به دانش آموزان مدرسه موضوع خاصی آموزش داده می شود
چیزی که تجربه یا اطلاعاتی را ارائه می دهد که می توانید از آن بیاموزید و از آن استفاده کنید
بخشی از کتاب که برای یادگیری یک موضوع خاص به خصوص در مدرسه استفاده می شود
قطعه کوتاهی که در مراسم مذهبی از کتاب مقدس خوانده می شود
دوره زمانی که در آن به شخص در مورد موضوعی یا نحوه انجام کاری آموزش داده می شود
تجربه ای که به شما می آموزد که چگونه در موقعیتی مشابه در آینده بهتر رفتار کنید
دوره زمانی که در طی آن چیزی آموزش داده می شود
A lesson is also a useful piece of information learned through experience
یک درس همچنین اطلاعات مفیدی است که از طریق تجربه آموخته می شود
تجربه ما در مورد آتش سوزی درس عبرتی برای کل ایالت خواهد بود.
We hope that the pictures, done by Kathleen White one of the authors, will help you in choosing lessons.
امیدواریم تصاویری که توسط کاتلین وایت یکی از نویسندگان انجام شده است به شما در انتخاب درس کمک کند.
دومینیک این پنجشنبه اولین درس رانندگی خود را خواهد داشت.
او عصرها به افراد تجاری درس انگلیسی می دهد.
او متوجه شد که این درس فروتنی خوبی بود.
اما حل این معما درس های مهمی در مورد دوران پیش رو نیز می آموزد.
این جبر برای درس امروز، بدترین مبحث من در ریاضیات است.
The lessons which Donaldson has been trying to teach us are reflected throughout the following chapters.
دروسی که دونالدسون سعی کرده به ما بیاموزد در سرتاسر فصل های بعدی منعکس شده است.
آیا باید آنها را کتک بزنیم یا حبسشان کنیم تا درس هایشان را یاد بگیرند؟
پس با خیال راحت فرزندان خود را با درس و اخلاق از این داستان پر کنید.
او درس پیانو می دهد.
I’m having driving lessons.
در حال گذراندن کلاس های رانندگی هستم.
او دروس آشپزی تایلندی را فرا گرفت.
درس تاریخ در مورد امپراتوری روم
درس های بتهوون با هایدن تا سال 1794 ادامه یافت.
پدر و مادر او هزینه درس های معلمان رقص محلی را پرداخت می کردند.
دروس برای مبتدیان را می توان ترتیب داد.
اولین درس ما در سه شنبه ها زبان فرانسه است.
درس آخر چیکار کردیم؟
کتاب درسی به 30 درس تقسیم شده است.
کشورهای دیگر می توانند یک یا دو درس در مورد سیاست صنعتی به ما بدهند.
تصادف درسی به من داد که هرگز فراموش نخواهم کرد.
از این اشتباه درس هایی می توان گرفت.
داستان مجموعه ای از درس های زندگی را به قهرمان ارائه می دهد.
نادیده گرفتن درس های تاریخ خطرناک است.
باشد که برای تو درس عبرتی باشد (= تا دوباره همان اشتباه را تکرار نکنی).
صراحت آنها برای من درس بزرگی بود.
این فیلم درس مهمی در مورد ارزش دوستی ارائه می دهد.
این یکی از درسهایی است که در مورد رابطهای که امیدوارم فراموش نکنم.
او گفت که نتایج انتخابات برای این حزب درس فروتنی بود.
این تجربه درس های ارزشمند بسیاری در مراقبت از زیستگاه دریایی ارائه کرده است.
این درس برای رهبران دولت های غربی روشن است.
اولین درس از انجیل سنت جان گرفته شده است.
هدف کاهش تأثیر شیوه های کشاورزی بر محیط زیست است.
امروز بعد از مدرسه کلاس گیتار دارم.
به همه دانش آموزان جدید در مورد نحوه استفاده از کتابخانه آموزش داده می شود.
او به دلیل حذف دروس دچار مشکل شد.
من به درس ایتالیایی در کالج محلی می روم.
امروز بعدازظهر باید درس زیست شناسی می رفتم چون معلم زیست شناسی نبود.
در طول درس مجاز به صحبت نبود.
دانش آموزان در مورد نحوه سازماندهی زمان مطالعه خود درس می گیرند.
کلاس
جلسه
lecture
سخنرانی
دوره زمانی
seminar
سمینار
tutorial
آموزش
موضوع
coaching
مربیگری
دوره
دستورالعمل
schooling
مدرسه رفتن
درس دادن
tutoring
تدریس خصوصی
تحصیلات
lear
یادگیری
تمرین
مطالعه
صحبت با گچ
دوره مربیگری
chalk talk
دوره آموزش
دوره تحصیل
دوره تدریس
دوره تدریس خصوصی
اطلاعات آموزش داده شده
کارگاه
information taught
آکادمی
دوره تحصیلی
academy
گروه سخنرانی
گروه بحث
lecture group
ignorance
جهل