hero
hero - قهرمان
noun - اسم
UK :
US :
مردی که به خاطر انجام کاری بسیار شجاعانه مورد تحسین قرار می گیرد
مرد یا پسری که شخصیت اصلی یک کتاب، فیلم، نمایشنامه و غیره است
مردی که به خاطر یک مهارت یا کیفیت خاص بسیار مورد تحسین قرار می گیرد
یک ساندویچ نازک طولانی پر از گوشت، پنیر و غیره
شخصی که به خاطر انجام کاری بسیار شجاعانه یا به دست آوردن چیز بزرگی مورد تحسین قرار می گیرد
شخصیت اصلی یا شخصیت اصلی مرد در یک کتاب یا فیلم که معمولا خوب است
کسی که شما او را بسیار تحسین می کنید
یک ساندویچ بلند پر از گوشت سرد، پنیر، سالاد و غیره.
فردی که به خاطر شجاعت، دستاوردهای بزرگ یا ویژگی های خوب مورد تحسین قرار می گیرد
قهرمان شخصیت اصلی یک داستان، نمایشنامه یا فیلم است.
کانوی به خانه بازگشت و به عنوان قهرمان جنگ مورد ستایش قرار گرفت.
آنا اورتیز، وکیل مدافع، که از موکل خود به عنوان بیلیجک یاد کرد، گفت که او یک قهرمان به هر نامی است.
It is counterproductive to be derogatory about hairstyle, clothing or current countercultural heroes.
تحقیر کردن مدل مو، لباس یا قهرمانان ضدفرهنگ کنونی مضر است.
چون مستن قهرمان او بود، کمی عصبی بود.
به نظر می رسد رانندگان مسابقه قهرمانان بزرگتری هستند.
افسانه او، مانند داستان های بیشتر قهرمانان، بد شروع می شود.
یکی اینکه ماندگاری قهرمانان کوتاه است.
sports heroes
قهرمانان ورزشی
در سینما، قهرمان همیشه دختر را می گرفت و پسر بد همیشه مجازات می شد.
ایندیانا جونز قهرمان فیلم است.
Here we have the concept of the maverick, the hero innovator, the streetwise entrepreneur, that several speakers have described.
در اینجا ما مفهوم ماوریک، قهرمان نوآور، کارآفرین خیابانی را داریم که چندین سخنران آن را توصیف کرده اند.
قهرمان فیلم «گیرنده در چاودار» چه کسی بود؟
قهرمان داستان یک سرباز جوان است.
هملت مشهورترین قهرمان تراژیک شکسپیر است.
شناخته شده ترین قهرمان تراژیک شکسپیر احتمالا هملت است.
قهرمان جنگ (= کسی که در طول جنگ بسیار شجاع بود)
قهرمان جنگ جهانی اول
یکی از قهرمانان ملی کشور
کارهای خیریه او از او چیزی شبیه به یک قهرمان محلی ساخته است.
تیم المپیک در بازگشت به خانه مورد استقبال قهرمان قرار گرفت.
Scientists like her are typically unsung heroes (= people who are not praised or famous but deserve to be).
دانشمندانی مانند او معمولاً قهرمانانی ناشناخته هستند (= افرادی که مورد ستایش یا معروف نیستند، اما شایسته بودن هستند).
او پس از نجات به عنوان یک قهرمان مورد استقبال قرار گرفت.
قهرمان رمان پسری ده ساله است.
قهرمانان اکشن مانند بروس ویلیس
قهرمان دوران کودکی من
او به خاطر تصمیمش برای مخالفت با اصلاحات دولت تبدیل به قهرمان میلیون ها نفر شد.
همه عالی بازی کردند، اما جونز قهرمان ساعت بود.
او از مسابقات قهرمانی فاتح به خانه بازگشت.
او یکی از قهرمانان بزرگ فوتبال عصر خود بود.
جان قهرمان نبود - وقتی دوستانش به دو مرزبان مسلح نزدیک شدند، عقب ایستاد.
اوریلی بر اساس توانایی خود با توپ از موقعیت قهرمان برخوردار بود.
او قهرمان گمنام صنعت فیلم بریتانیا بود.
مبارزه برای نجات جنگل او را به یک قهرمان محلی تبدیل کرد.
این آهنگ به یاد قهرمانان شجاعی است که برای کشورشان جان باختند.
جیمز دین قهرمان فرقه دهه پنجاه بود.
او با قد کوتاه و اضافه وزن، یک قهرمان رمانتیک بعید بود.
دون کیشوت، قهرمان همنام رمان سروانتس
او که از بازی در نقش قهرمان فک مربعی خسته شده بود، به دنبال نقش های چالش برانگیزتر بود.
فرصتی برای ملاقات با قهرمانش
Jimi Hendrix was her guitar hero.
جیمی هندریکس قهرمان گیتار او بود.
او در این آلبوم به قهرمانان موسیقی خود ادای احترام می کند.
پدرش برای او یک شخصیت قهرمان بود.
انیشتین قهرمان تمام دوران بسیاری از دانشمندان است.
یک قهرمان جنگ
در استرالیا او یک قهرمان ملی بود.
او زمانی که ناخودآگاه یک سرقت را خنثی کرد به یک قهرمان تصادفی تبدیل شد.
رهبری
protagonist
قهرمان داستان
ستاره
starring role
با ایفای نقش
heroine
قهرمان
هنرپیشه اصلی
بازیگر اصلی
شخصیت پیشرو
شخصیت اصلی
نقش رهبری
نقش اصلی
بخش ستاره
نقش ستاره
شرکت کننده مرکزی
شرکت کننده اصلی
شرکت کننده پیشرو
شخصیت مرکزی
بازیکن کلیدی
بانوی پیشرو
مرد پیشرو
چهره پیشرو
نقش عنوان
نور راهنمایی
بازیکن پیشرو
ابرقهرمان
سرب نر
superhero
villain
شرور
antagonist
آنتاگونیست
nemesis
دشمنی
supervillain
ابرشرور
adversary
حریف
foe
دشمن
rival
رقیب
archenemy
دشمن اصلی
بدخواه
راهزن
challenger
قانون شکن
malefactor
جنایت
bandit
مخالفت
outlaw
بد
crim
جنایی
خطاکار
baddy
همبستگی
پرپ
wrongdoer
روفی
corrival
خم کردن
perp
سرکش
ruffian
ضد قهرمان
baddie
مرتکب
crook
راکت کننده
rogue
بدجنس
antihero
متخلف
perpetrator
سارق
racketeer
malfeasant
transgressor
brigand