attorney
attorney - وکیل
noun - اسم
UK :
US :
یک وکیل
شخصی که حق قانونی انجام کارها و تصمیم گیری از طرف شخص دیگری را دارد
یک وکیل، به ویژه وکیل که وکالت موکلان را بر عهده دارد و در دادگاه صحبت می کند
آ وکیل
شخصی که حق قانونی دارد برای شخص دیگری اقدام کند
آقای موریسون که وکیل سابق کمک حقوقی بود، در پذیرش و حتی استقبال از یک برچسب لیبرال غیرعادی است.
اما عکس آن زمانی صادق است که وکیل شخصی را نمایندگی می کند که آشکارا مجرم است یا گناه او به طور گسترده ای درک شده است.
But the reverse is true when an attorney represents a person who is obviously guilty or whose guilt is widely perceived.
هاستینگز گفت ممکن است عکاسان را برای صدور حکم و استدلال نهایی وکلا به دادگاه اجازه دهد.
Hastings said he might allow photographers into the courtroom for the verdict and the final arguments by attorneys.
دادستان های کل در فلوریدا و ماساچوست رویکرد متفاوتی در پیش گرفته اند.
آبه دیوید لوول، یک وکیل سفیدپوست که از مقامات دولتی متعددی از جمله نماینده دموکرات دفاع کرده است.
Abbe David Lowell, a white attorney who has defended numerous public officials, including Democratic Rep.
لی یک وکیل کار غیرقابل انکار در جریان اصلی آن جامعه است.
وکیل دادگستری با بیانیه افتتاحیه کوتاه شروع کرد.
وقتی پدرش مریض شد، او را وکیل پدرش کردند.
دادستان منطقه
وکیل دادسرا
وکیل عمومی
او به توصیه وکیل خود سکوت اختیار کرد.
هر زمان که تصمیم مهمی گرفتید که بر دارایی خود تأثیر می گذارد، با یک وکیل مشورت کنید.
وکیل او تقاضای صدور قرار دادرسی کرد.
وکلا استدلال کردند که دادستان ها هرگز ثابت نکردند که چه کسی ایمیل را ارسال کرده است.
او وکیل تعیین شده از سوی دادگاه را اخراج کرد و شروع به وکالت کرد.
وکلای ارتش برای اخراج عمومی استدلال کردند.
او یک وکیل مدافع برجسته را برای وکالت استخدام کرد.
او یک وکیل خانواده با سالها تجربه است.
وکیل شما ممکن است به شما توصیه کند که تسویه حساب نقدی را بپذیرید.
an attorney specializing in entertainment law
یک وکیل متخصص در قانون سرگرمی
او با یکی از وکیل مدافع جنایی واشنگتن ملاقات کرد.
یک وکیل مدافع
یک وکیل برای شاکی
وکیل مدنی / کیفری
آقای تمپل وکیل مدافع شاکیان است.
وکلای هر دو طرف موافقت کردند جلسه را به تعویق بیاندازند.
وکیل مدافع / دادستانی
شما می توانید یک وکیل تعیین کنید تا از طرف شما اقدام کند.
وکیل
counsel
مشاوره
مدافع
counsellorUK
مشاور انگلستان
barrister
وکیل دادگستری
عامل
attorney-at-law
مشاور ایالات متحده
counselorUS
مشاور حقوقی
counselor-at-law
شفیع
intercessor
مختصر
solicitor
اجرایی قانونی
متخصص قانونی
counsellor-at-law
نماینده حقوقی
QC
legal practitioner
DA
وکیل مدافع
QC
ثابت کننده
DA
جلو
defending counsel
عقاب قانونی
fixer
لب
سخنگو
legal eagle
مدعی
دادستان
mouthpiece
اسپیلر
pleader
مشاور قانونی
prosecuting counsel
تعقیب کننده آمبولانس
وکیل جنایی
spieler
ambulance chaser
pupil
شاگرد
دانشجو