advocate
advocate - مدافع
noun - اسم
UK :
US :
دفاع
حمایت عمومی از یک روش خاص برای انجام کاری
کسی که علناً از کسی یا چیزی حمایت می کند
وکیلی که در دادگاه حقوقی، به ویژه در اسکاتلند صحبت می کند
برای حمایت عمومی یا پیشنهاد یک ایده، توسعه یا روشی برای انجام کاری
وکیلی که از کسی در دادگاه حقوقی دفاع می کند
کسی که علناً از چیزی حمایت می کند
برای حمایت از یک ایده یا مسیر عمل صحبت کنید
برای حمایت عمومی یا پیشنهاد ایده، طرح یا روشی برای انجام کاری
کسی که علناً از چیزی که به آن اعتقاد دارد حمایت می کند
وکیلی که از کسی در دادگاه دفاع می کند
ما تنها کسانی بودیم که از قربانی دفاع می کردیم.
Others still advocate genetic engineering of plants and animals as the greatest single technology that will feed the world.
برخی دیگر هنوز از مهندسی ژنتیک گیاهان و حیوانات به عنوان بزرگترین فناوری واحدی که جهان را تغذیه می کند، حمایت می کنند.
The Law Lords ruling has advocated inequality resulting in some of Equitable's investors being treated far more favourably than others.
حکم قانون Lords از نابرابری حمایت کرده است که منجر به رفتار بسیار مطلوبتر با برخی از سرمایهگذاران Equitable شده است.
همانطور که برخی می ترسند، هیچ کس از تولید بیشتر این مواد حمایت نمی کند.
Prevalent conservation orthodoxy advocates protection through production.
اصول متداول حفاظت از حفاظت از طریق تولید حمایت می کند.
آنها از کنترل دولتی بر تمام خدمات عمومی حمایت کردند.
He advocates the instinct, the imagination the unconsciousness, by means of the intelligence which he esteems so far beneath them ...
او از غریزه، تخیل، ناخودآگاهی با هوشی که تا کنون در زیر آنها میداند، دفاع میکند...
برخی از افراط گرایان اکنون آشکارا از خشونت حمایت می کنند.
مدافع کارکنان بیمارستان
مدافع سرسخت آزادی بیان
وکلا اغلب به عنوان وکیل در دادگاه های بدوی ظاهر می شوند.
کسانی که متهم هستند باید توسط وکلای حقوقی آموزش دیده و واجد شرایط نمایندگی شوند.
طرفدار صلح طلبی
کانادا یکی از قوی ترین حامیان تحریم ها بود.
او به یک مدافع جدی از سرمایه گذاری های خارج از کشور تبدیل شد.
دادستان منطقه
وکیل دادسرا
وکیل عمومی
او از دیدگاه بلندمدتتر حمایت میکند.
او از بازگشت مجازات اعدام حمایت می کند.
او مدافع قوی مالکیت دولتی راه آهن است.
برخی از افراد از آموزش آزمایشی حمایت می کنند.
The organization advocates for human rights.
این سازمان مدافع حقوق بشر است.
These groups have been increasing their education advocacy.
این گروه ها حمایت آموزشی خود را افزایش داده اند.
او مدافع قوی حقوق زنان است.
آژانس استانداردهای غذایی از ممنوعیت تبلیغ غذاهای ناسالم برای کودکان حمایت کرد.
ما از فروش آن سهام در سطوح فعلی حمایت می کنیم.
او مدافع مشاغل کوچک در اطراف نیوآرک بود.
او طرفدار پرشور لباس های «ارگانیک» است.
غالباً از وکلای مدافع در مورد نکات پیچیده حقوقی نظرشان خواسته می شود.
حامی
قهرمان
backer
پشتیبان
promoter
مروج
proponent
طرفدار
exponent
توان
upholder
نگهدارنده
apostle
رسول
pleader
مدعی
booster
تقویت کننده
crusader
جنگجوی صلیبی
defender
مدافع
patron
محافظ
protector
بلندگو
سخنگو
فعال
معذرت خواهی
advocator
مبارز
apologist
مشاور ایالات متحده
campaigner
مشاور انگلستان
counselorUS
توضیح دهنده
counsellorUK
دوست
espouser
انجیل کننده
expounder
انجیل
قاصد
gospeler
هیرووفانت
gospeller
مبلغ
herald
پالادین
hierophant
missionary
paladin
منتقد
protestor
معترض
حریف
adversary
اریستارک
aristarch
نجار
carper
محکوم کننده
castigator
کاویل
caviler
کاویلر
caviller
سانسور
censor
سانسور کننده
censurer
مداح
criticizer
منسوخ کننده
decrier
بدخواه
deprecator
ناراضی کننده
detractor
تحقیر کننده
disapprover
عیب یاب
disparager
فوق انتقادی
faultfinder
کوبنده
fault-finder
خخخخخخ
hypercritic
آنتاگونیست
knocker
مهاجم
muckraker
مخالف
antagonist
رقیب
assailant
دشمن
opposer
مخالفت
rival
رهبر
foe