engineering

base info - اطلاعات اولیه

engineering - مهندسی

noun - اسم

/ˌendʒɪˈnɪrɪŋ/

UK :

/ˌendʒɪˈnɪərɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [engineering] در گوگل
description - توضیح
  • the work involved in designing and building roads, bridges, machines etc


    کارهای مربوط به طراحی و ساخت جاده ها، پل ها، ماشین آلات و غیره

  • the profession and activity of designing the way roads, bridges, machines, electrical equipment etc are built


    حرفه و فعالیت طراحی راه ها، پل ها، ماشین آلات، تجهیزات الکتریکی و غیره

  • the work of an engineer (= a person who designs or builds machines, engines, electrical systems, or large structures such as roads or bridges using scientific principles), or the study of this work


    کار یک مهندس (= شخصی که ماشین ها، موتورها، سیستم های الکتریکی یا سازه های بزرگ مانند جاده ها یا پل ها را با استفاده از اصول علمی طراحی یا می سازد) یا مطالعه این کار

  • the study of using scientific principles to design and build machines, structures, and other things, including bridges, roads, vehicles, and buildings


    مطالعه استفاده از اصول علمی برای طراحی و ساخت ماشین‌ها، سازه‌ها و موارد دیگر از جمله پل‌ها، جاده‌ها، وسایل نقلیه و ساختمان‌ها.

  • the work of an engineer for example designing or building machines, electrical equipment roads, etc. using scientific principles


    کار یک مهندس، به عنوان مثال، طراحی یا ساخت ماشین آلات، تجهیزات الکتریکی، جاده ها و غیره با استفاده از اصول علمی

  • the way that something has been designed and built


    روشی که چیزی طراحی و ساخته شده است

  • The investigation showed that the pollution probably derived from an engineering works that closed some 15 years ago.


    تحقیقات نشان داد که آلودگی احتمالاً ناشی از یک کار مهندسی است که حدود 15 سال پیش بسته شد.

  • It is a widespread phenomenon not restricted to nuclear power or genetic engineering.


    این یک پدیده گسترده است که به انرژی هسته ای یا مهندسی ژنتیک محدود نمی شود.


  • برای آنها هواپیما تنها بخش کوچکی از تجارت عظیم مهندسی و کشتی سازی آنها را نشان می دهد.

  • You should ideally, have a degree in engineering or science.


    در حالت ایده آل، شما باید مدرک مهندسی یا علوم داشته باشید.

  • And the engineering marvel turned out to be a slow-motion natural disaster.


    و این شگفتی مهندسی یک فاجعه طبیعی با حرکت آهسته بود.

  • It is another aspect of the engineering profession that is highly influenced by gender.


    این یکی دیگر از جنبه های حرفه مهندسی است که به شدت تحت تأثیر جنسیت است.

  • So as an aircraft came out of the engineering wing I gave it a test.


    بنابراین وقتی یک هواپیما از بال مهندسی خارج شد، آن را آزمایش کردم.

  • Curiously, this engineering approach had its origin in the study of plant growth.


    جالب اینجاست که این رویکرد مهندسی منشأ خود را در مطالعه رشد گیاهان داشت.

example - مثال
  • The bridge is a triumph of modern engineering.


    این پل پیروزی مهندسی مدرن است.

  • an engineering firm/company


    یک شرکت/شرکت مهندسی

  • Train services on Sunday will be restricted because of engineering works.


    خدمات قطار در روز یکشنبه به دلیل کارهای مهندسی محدود خواهد شد.


  • مدرک مهندسی


  • یک دانشجوی مهندسی

  • The bridge is a fine piece of engineering.


    پل یک قطعه مهندسی خوب است.

  • The building is a remarkable feat of engineering.


    این ساختمان یک شاهکار مهندسی قابل توجه است.

  • The Eiffel Tower is a remarkable feat of engineering.


    برج ایفل یک شاهکار مهندسی قابل توجه است.

  • Richard studied engineering at MIT.


    ریچارد در MIT مهندسی خوانده است.

  • German/American engineering


    مهندسی آلمانی/آمریکایی

  • aeronautic/offshore engineering


    مهندسی هوانوردی / فراساحلی

  • civil/electrical/mechanical engineering


    مهندسی عمران/برق/مکانیک

  • an engineering firm/degree


    یک شرکت مهندسی / مدرک

  • She wants to encourage more women into engineering.


    او می خواهد زنان بیشتری را به مهندسی تشویق کند.

  • engineering work/company/project


    کار مهندسی / شرکت / پروژه

  • Despite some very clever engineering the products failed to attract customers.


    علیرغم برخی مهندسی بسیار هوشمندانه، محصولات نتوانستند مشتریان را جذب کنند.

synonyms - مترادف

  • فن آوری

  • computing


    محاسبه


  • علوم پایه

  • computers


    کامپیوترها

  • electronics


    الکترونیک

  • mechanics


    مکانیک

  • automation


    اتوماسیون

  • robotics


    رباتیک

  • programming


    برنامه نويسي

  • robotization


    ربات سازی

  • telemechanics


    تله مکانیک

  • electrical tools


    ابزار الکتریکی


  • علم مهندسی


  • علم صنعتی

  • cybernetics


    سایبرنتیک


  • تولید

  • telecommunications


    مخابرات

  • high tech


    تکنولوژی بالا

  • hi tech


    سلام تکنولوژی


  • فناوری اطلاعات

  • artificial intelligence


    هوش مصنوعی

  • radiodynamics


    رادیودینامیک


  • ارتباطات الکترونیکی

  • autonetics


    اتونتیک

  • automatic technology


    تکنولوژی اتوماتیک

  • machinery


    دستگاه


  • تجهیزات

  • IT


    آی تی

  • electronic components


    قطعات الکترونیکی

  • applied science


    علوم کاربردی

  • computerized information


    اطلاعات کامپیوتری

antonyms - متضاد
  • nonfulfillment


    عدم تحقق

  • nonperformance


    عدم عملکرد

  • abandoning


    رها کردن


  • شکست

  • disregard


    بی توجهی


  • فراموش کردن

  • forgetting


    نگه دارید


  • جهل

  • ignorance


    زندان

  • imprisonment


    ترک

  • leaving


    حفظ

  • neglect


  • retention


لغت پیشنهادی

appendicular

لغت پیشنهادی

boldly

لغت پیشنهادی

argumentation