plant
plant - گیاه
noun - اسم
UK :
US :
a living thing that has leaves and roots and grows in earth especially one that is smaller than a tree
موجود زنده ای که برگ و ریشه دارد و در زمین می روید، به ویژه موجودی که از درخت کوچکتر است
کارخانه یا ساختمانی که در آن یک فرآیند صنعتی اتفاق می افتد
heavy machinery that is used in industrial processes
ماشین آلات سنگین که در فرآیندهای صنعتی استفاده می شود
something illegal or stolen that is hidden in someone’s clothes or possessions to make them seem guilty of a crime
چیزی غیرقانونی یا دزدیده شده که در لباس یا دارایی شخصی پنهان شده است تا او را مجرم جلوه دهد.
کسی که او را در جایی میگذارند یا مخفیانه به جایی میفرستند تا اطلاعاتی را پیدا کند
گیاه کوچکی که برای بهبود طعم غذا یا تهیه دارو استفاده می شود
a wild plant growing where it is not wanted that prevents crops or garden flowers from growing properly
یک گیاه وحشی که در جایی رشد میکند که نمیخواهد که از رشد مناسب محصولات یا گلهای باغچه جلوگیری میکند
ریشه ای به شکل توپ که به گل یا گیاه تبدیل می شود
یک بوته کوچک با چندین ساقه چوبی
قرار دادن گیاهان یا دانه ها در زمین برای رشد
چیزی را محکم در یا روی چیز دیگری گذاشتن
to hide stolen or illegal goods in someone’s clothes bags, room etc in order to make them seem guilty of a crime
پنهان کردن کالاهای دزدیده شده یا غیرقانونی در لباس، کیف، اتاق و غیره شخصی به منظور مجرم جلوه دادن او
قرار دادن یا فرستادن شخصی به جایی، مخصوصاً مخفیانه، تا بتواند اطلاعاتی را پیدا کند
ماشین آلات و تجهیزات مورد استفاده در یک فرآیند یا فعالیت صنعتی
کارخانه یا ساختمانی که در آن یک فرآیند صنعتی انجام می شود یا یک محصول ساخته می شود
a living thing that grows in earth in water or on other plants, usually has a stem, leaves, roots, and flowers, and produces seeds
موجود زنده ای که در زمین، در آب یا روی گیاهان دیگر رشد می کند، معمولا دارای ساقه، برگ، ریشه و گل است و دانه تولید می کند.
ماشین آلات مورد استفاده در صنعت
کارخانه ای که در آن محصول خاصی ساخته می شود یا نیرو تولید می شود
ماشین یا وسیله نقلیه سنگین و بزرگی که در صنعت، جاده سازی و غیره استفاده می شود.
something illegal or stolen that has been put secretly in a person's clothing or among the things that belong to them to make them seem guilty of a crime
چیزی غیرقانونی یا دزدیده شده که به طور مخفیانه در لباس شخصی یا در میان چیزهایی که متعلق به او است قرار داده شده است تا او را مجرم جلوه دهد.
گیاه را در زمین یا داخل ظرفی از خاک بگذارند تا رشد کند
اگر منطقه خاصی را بکارید، گیاهان را در آنجا در زمین قرار می دهید
قرار دادن چیزی محکم و محکم در یک مکان خاص
ایجاد یک ایده یا داستان
پنهانی چیزی یا کسی را در موقعیت قرار دادن، مخصوصاً برای فریب دادن کسی
بمب را در جایی بگذارند تا آنجا منفجر شود
a living thing that usually produces seeds and typically has a stem, leaves, roots, and sometimes flowers
موجود زنده ای که معمولاً دانه تولید می کند و معمولاً دارای ساقه، برگ، ریشه و گاهی اوقات گل است.
one of five kingdoms (= groups) into which living things are divided, the members of which have many cells, are unable to control their own movement and get their energy from the light of the sun
یکی از پنج پادشاهی (= گروههایی) که موجودات زنده به آن تقسیم میشوند که اعضای آن سلولهای زیادی دارند و قادر به کنترل حرکت خود نیستند و انرژی خود را از نور خورشید میگیرند.
یک کارخانه و ماشین آلات موجود در آن برای تولید یا پردازش چیزی استفاده می شود
قرار دادن چیزی در مکانی خاص
کاشتن یک ایده یا داستان به معنای به وجود آمدن آن است
همه گیاهان به نور و آب نیاز دارند.
flowering plants
گیاهان گلدار
native/medicinal/wild plants
گیاهان بومی / دارویی / وحشی
یک گیاه گوجه فرنگی/سیب زمینی
رشد گیاهان به صورت ارگانیک محبوب تر می شود.
این منطقه زیستگاه بسیاری از گونه های گیاهی کمیاب است.
زندگی جانوری و گیاهی منطقه
یک نیروگاه هسته ای
یک کارخانه فرآوری/تولید
Japanese car plants
کارخانه های خودروسازی ژاپنی
یک تصفیه خانه آب
یک کارخانه شیمیایی / فولاد / زغال سنگ
این شرکت در تاسیسات و تجهیزات جدید سرمایه گذاری کرده است.
او مدعی شد که مواد مخدر کشف شده در خانه اش یک گیاه است.
گیاهان کربن را به شکل دی اکسید کربن جذب می کنند.
تنها گیاه غذای پروانه، لوپین وحشی است.
گیاهان غذایی پروانه های کمیاب
یک کارخانه شکلات/سیگار/پوشاک
یک کارخانه تولیدی
a cotton/paper/textile/woollen mill
یک کارخانه پنبه / کاغذ / نساجی / پشم
a brickworks
یک آجرکاری
a steelworks
یک کارخانه فولاد
مواد اولیه با بارج به محل کار منتقل می شد.
a shipyard
یک کارخانه کشتی سازی
یک کارگاه تعمیر خودرو
an iron foundry
یک ریخته گری آهن
یک کارخانه بازفرآوری زباله
یک کارخانه فاضلاب (تصفیه)
an assembly plant
یک کارخانه مونتاژ
گیاهان و جانوران بومی
garden/greenhouse/indoor plants
باغ / گلخانه / گیاهان سرپوشیده
herb
گیاه دارویی
shrub
درختچه
سبزی
vegetation
زندگی گیاهی
weed
علف هرز
greenery
سرسبزی
bush
بوته
flora
فلور
herbage
گیاهی
گل
undergrowth
زیر نباتی
verdure
خزنده
creeper
چمن
نهال
seedling
شلیک
جوانه
sprout
درخت
تاک
vine
زینتی
ornamental
گیاه خانگی
houseplant
گیاه گلدانی
potted plant
بونسای
bonsai
بوته زار
shrubbery
پرچین
hedge
گیاه سرپوشیده
indoor plant
گیاه چوبی
woody plant
گیاه بالارونده
گیاه وحشی
climbing plant
گل وحشی