garden

base info - اطلاعات اولیه

garden - باغ

noun - اسم

/ˈɡɑːrdn/

UK :

/ˈɡɑːdn/

US :

family - خانواده
gardener
باغبان
gardening
باغبانی
garden
باغ
google image
نتیجه جستجوی لغت [garden] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a front/back/rear garden


    یک باغ جلو / عقب / عقب


  • یک باغ سبزیجات

  • a rose garden (= where only roses are grown)


    باغ گل رز (= جایی که فقط گل رز می روید)

  • The main bedroom overlooks the garden.


    اتاق خواب اصلی مشرف به باغ است.

  • children playing in the garden


    کودکان در حال بازی در باغ

  • a garden shed


    یک سوله باغ

  • garden flowers/plants


    گل/گیاه باغ

  • These flowers brighten up backyard gardens all over the country.


    این گل ها باغ های حیاط خلوت را در سراسر کشور درخشان می کنند.

  • Thousands of people now visit the gardens every year.


    هزاران نفر در حال حاضر هر سال از باغ ها بازدید می کنند.


  • این کنسرت در باغ ها برگزار می شود.

  • 39 Belvoir Gardens


    39 باغ بلوار

  • She has created a garden out of a wilderness.


    او باغی از بیابان ایجاد کرده است.

  • The garden is laid out in 18th-century style.


    این باغ به سبک قرن هجدهم چیده شده است.

  • They hang out washing in their back gardens.


    آنها در باغچه های پشتی خود مشغول شستشو هستند.


  • ما کسی را گرفتیم که باغ را برای ما طراحی کند.

  • We planted the garden with herbs and wild flowers.


    باغ را با گیاهان و گل های وحشی کاشتیم.

  • Weekends were spent doing the garden.


    آخر هفته ها صرف انجام باغ می شد.

  • a large country house with beautiful landscaped gardens


    یک خانه روستایی بزرگ با باغ های زیبا

  • a lovely Victorian walled garden


    یک باغ ویکتوریایی با دیوارهای دوست داشتنی

  • aphids, one of the commonest garden pests


    شته ها، یکی از رایج ترین آفات باغی

  • plants suitable for a small town garden


    گیاهان مناسب برای باغ شهر کوچک

  • Ease of cultivation makes it one of the best garden plants.


    سهولت کشت آن را به یکی از بهترین گیاهان باغی تبدیل کرده است.

  • They planted a garden of woodland plants that were native to the area.


    آنها باغی از گیاهان جنگلی که بومی آن منطقه بودند کاشتند.

  • They sat in the garden and enjoyed the sunshine.


    آنها در باغ نشستند و از آفتاب لذت بردند.

  • Old Mr Kenyon still keeps a garden.


    آقای کنیون پیر هنوز هم باغی نگه می دارد.

  • Maggie unwound the hose and watered the garden.


    مگی شلنگ را باز کرد و باغچه را آبیاری کرد.

  • garden tools/furniture


    ابزار باغبانی / مبلمان


  • خانه دارای یک باغ بزرگ پشتی و یک باغ کوچک جلویی است.

  • The children were playing in the garden.


    بچه ها در باغ بازی می کردند.

  • a vegetable/flower garden


    باغ سبزی/گل

  • the Botanical Gardens


    باغ های گیاه شناسی

synonyms - مترادف

  • پارک


  • طرح

  • grounds


    زمینه


  • چمن


  • حیاط

  • orchard


    باغ میوه


  • پچ

  • allotment


    تخصیص

  • nursery


    مهد کودک


  • املاک

  • garth


    گارث

  • greenery


    سرسبزی

  • oasis


    واحه

  • parkland


    حیاط خلوت

  • backyard


    مشترک


  • هنرستان هنری

  • conservatory


    محفظه

  • enclosure


    رشته


  • باغ ها

  • gardens


    سبز


  • گلخانه

  • greenhouse


    گرمخانه

  • hothouse


    پاسیو

  • patio


    سنگی

  • rockery


    بوته زار

  • shrubbery


    تراس

  • terrace


    حیاط پشتی


  • باغ گل


  • پارک جنگلی


  • باغ صخره ای


antonyms - متضاد

  • ساختمان

  • skyscraper


    آسمان خراش


  • خیابان

لغت پیشنهادی

heartfelt

لغت پیشنهادی

unanticipated

لغت پیشنهادی

polices