bedroom
bedroom - اتاق خواب
noun - اسم
UK :
US :
اتاقی برای خوابیدن
منطقه ای درست خارج از یک شهر بزرگ که بسیاری از افراد شاغل در شهر در آن زندگی می کنند
اتاقی که برای خواب استفاده می شود
مربوط به فعالیت جنسی
اتاقی با تخت یا تخت برای خواب
خانه ای با چهار اتاق خواب
She came to the spare bedroom the one she had spent that first unforgettable night in and slipped inside.
او به اتاق خواب اضافی، همان اتاق خوابی که اولین شب فراموش نشدنی را در آن گذرانده بود، آمد و داخل شد.
Drugs squad officers in Wiltshire discovered another drug factory in the bedroom of a council house yesterday.
افسران گروه مواد مخدر در ویلتشایر روز گذشته یک کارخانه مواد مخدر دیگر را در اتاق خواب یک خانه شورا کشف کردند.
در حالی که حمام را رها کرد، قفل در را باز کرد، اما هیچ اثری از لوک در اتاق خواب نبود.
بعد از چند دقیقه او در حالی که در یک حوله پف دار بزرگ پیچیده بود به اتاق خواب رفت.
اتاق خواب یدکی/مهمان
هتلی با 20 اتاق خواب
این اتاق خواب اصلی (= اتاق خواب اصلی خانه) است.
دو اتاق خواب دو نفره مشرف به چمن جلویی است.
پنجره / درب اتاق خواب
وارد اتاق خواب شدم و گریه کردم.
یک خانه سه خوابه
The larger houses are four-bedroom houses.
خانه های بزرگتر خانه های چهار خوابه هستند.
همه بچه ها اتاق خواب جداگانه داشتند.
به او گفتم می تواند در اتاق خواب اضافی بخوابد.
من با برادرم یک اتاق خواب مشترک داشتم.
لباس های کثیف دور اتاق خواب پخش شده بود.
اتاق خواب اضافی را به دفتر تبدیل کردند.
خانه ما سه اتاق خواب دارد.
اتاق خواب اصلی (= اتاق خواب اصلی یک خانه)
می توانید در اتاق خواب اضافی بمانید.
ما به تازگی چند مبلمان اتاق خواب جدید خریدیم.
پدرم از صحنه های اتاق خواب در نمایش خجالت می کشید.
او چشمان اتاق خواب دارد (= به نظر می رسد که به رابطه جنسی علاقه دارد).
محفظه - اتاق
boudoir
بودوار
bedchamber
اتاق خواب
dorm
خوابگاه
اتاق
cubicle
اتاقک
dormitory
اتاق دو طبقه
bunk room
اتاق مهمان
پد خواب
sleeping pad
اتاق خواب اصلی
sleeping quarters
بوور
اتاق پرو
bower
محل سکونت
dressing room
اتاق خوابگاه
sleeping chamber
خانه فرات
خانه دانشجویی
residence
سالن اقامت
dorm room
frat house