sexual
sexual - جنسی
adjective - صفت
UK :
US :
تبعیض جنسی
جنسیتی
جنسیت
دوجنس گرا
دوجنس گرایی
همجنسگرا
همجنس گرایی
سکسی
بدون جنسیت
---
---
مربوط به فعالیت بدنی جنسی
relating to the social relationships between men and women, especially the differences between men and women
مربوط به روابط اجتماعی زن و مرد، به ویژه تفاوت های زن و مرد
مربوط به فعالیت جنسی
relating to the production of young living things by the combining of a cell from a male with a cell from a female
مربوط به تولید موجودات زنده جوان با ترکیب یک سلول از یک نر با یک سلول از یک ماده
مربوط به وضعیت فیزیکی یک فرد از مذکر، زن یا اینترسکس بودن
مرتبط با مرد یا زن بودن
مرتبط با فعالیت جنسی
sexual behaviour/activity/desire
رفتار/فعالیت/میل جنسی
sexual acts/offences
اعمال/جرایم جنسی
sexual abuse/assault/violence
سوء استفاده جنسی/تجاوز/خشونت
آنها در آن زمان رابطه جنسی نداشتند.
او منکر رابطه جنسی با او شد.
She engaged frequently in casual sexual encounters.
او غالباً درگیر برخوردهای جنسی گاه به گاه بود.
این مراکز مشاوره و پشتیبانی در مورد سلامت جنسی ارائه خواهند کرد.
علاقه او به او کاملاً جنسی است.
گرایش/هویت جنسی (= دگرجنسگرا، همجنسگرا، دوجنسگرا و غیره)
شریک جنسی (= شخصی که با او رابطه جنسی دارید)
او آنها را تهدید نکرده یا اظهارات جنسی آشکاری نکرده است.
اندام های جنسی (= آلت تناسلی، واژن و غیره)
sexual reproduction
تولید مثل جنسی
sexual characteristics
ویژگی های جنسی
تبعیض جنسی
اکثر مردم اولین تجربه جنسی خود را به یاد می آورند.
یک رابطه جنسی
sexual assault/harassment
تجاوز/آزار جنسی
رابطه جنسی رسمی (= عمل جنسی)
sexual orientation (= the fact of someone being sexually attracted to people of a particular gender or more than one gender)
گرایش جنسی (= این واقعیت است که کسی از نظر جنسی به افرادی از یک جنسیت خاص یا بیش از یک جنسیت جذب می شود)
برابری جنسی تا زمانی که تدارکات بیشتری برای مراقبت از کودکان وجود نداشته باشد، محقق نخواهد شد.
Some steps have been taken towards ending sexual discrimination (= treating people unfairly because of which sex they are).
برخی گامها در جهت پایان دادن به تبعیض جنسی (= رفتار ناعادلانه با افراد به دلیل جنسیت آنها) برداشته شده است.
ویژگی های جنسی پروانه ها
او همیشه به برابری جنسی معتقد است.
reproductive
تولید مثلی
genital
تناسلی
procreative
زاینده
ارتباط جنسی
animalistic
حیوانی
fleshly
گوشتی
حیوان
bestial
مولد
generative
جنسی
genitive
تبلیغی
propagative
مفهومی
conceptive
ژرمینال
procreant
تولید می کند
germinal
ضربی
generating
حیات بخش
multiplicative
در حال تولید مثل
life-giving
بدوی
reproducing
اسپرماتیک
progenitive
جنسیت
seminal
spermatic