gender
gender - جنسیت
noun - اسم
UK :
US :
واقعیت مرد یا زن بودن
نر یا ماده، به عنوان یک گروه در نظر گرفته می شود
the system in some languages of marking words such as nouns, adjectives, and pronouns as being masculine, feminine, or neuter
سیستم علامت گذاری کلماتی مانند اسم، صفت و ضمایر در برخی از زبان ها به عنوان مذکر، مؤنث یا خنثی
گروهی مانند مؤنث که کلمات در این نظام به آنها تقسیم می شوند
گروهی از افراد در یک جامعه که ویژگیها یا شیوههای رفتاری خاصی دارند که آن جامعه با مرد، زن بودن یا هویت دیگری مرتبط است.
a group of people in a society who share particular qualities or ways of behaving which that society associates with being male female or another identity
شرط عضویت در گروهی از افراد جامعه که دارای ویژگی ها یا شیوه های رفتاری خاصی هستند که آن جامعه با مرد، زن بودن یا هویت دیگری مرتبط است.
the condition of being a member of a group of people in a society who share particular qualities or ways of behaving which that society associates with being male female or another identity
برای اشاره به شرایط جسمانی مذکر، مؤنث یا اینترسکس بودن (= داشتن بدنی که دارای خصوصیات مردانه و زنانه باشد) استفاده میشود.
used to refer to the condition of being physically male female or intersex (= having a body that has both male and female characteristics)
ترتیب دستوری اسم ها، ضمایر و صفت ها به انواع مذکر، مؤنث و خنثی در برخی از زبان ها
the grammatical arrangement of nouns, pronouns and adjectives into masculine, feminine, and neuter types in some languages
دادن جنسیت خاص به کسی یا چیزی، یا فکر کردن به چیزی که متعلق به یک جنسیت خاص است
to give someone or something a particular gender or to think of something as belonging to a particular gender
جنس نر یا ماده، یا حالت مذکر یا مؤنث بودن
تقسیمبندیها، معمولاً مذکر، مؤنث و خنثی، که اسامی در برخی از زبانها به آنها جدا میشوند.
the divisions, usually masculine, feminine, and neuter, into which nouns are separated in some languages
شرط مرد یا زن بودن
این شغل برای هر فرد واجد شرایط مناسب بدون در نظر گرفتن سن، جنسیت یا نژاد آزاد است.
این ترجیحات نژادی و جنسیتی را در همه برنامههای استخدامی، قراردادی و آموزشی دولت ایالتی ممنوع میکند.
It would ban racial and gender preferences in all state government hiring, contracting and education programs.
البته ما به این سؤالات علاقه داریم، زیرا به جنسیت هم علاقه داریم.
استخدام کارمندان بر اساس جنسیت یا نژاد مجاز نیست.
محدودیت ها و باورهای مربوط به زبان ممکن است بخشی از ساختار جنسیت باشد تا بازتابی ساده از آن.
Restrictions on and beliefs about language may be part of the construction of gender rather than a simple reflection of it.
ملت نه تنها از نظر طبقاتی بلکه از نظر جنسیت و سن نیز سازماندهی شده بود.
یک مطالعه جالب در مورد تعصب جنسیتی در کلاس درس
جامعه شناسان معتقدند که تفاوت های جنسیتی در رای دادن به تدریج از بین خواهد رفت.
روابط حرفه ای برای زنان روابطی است که از جمله ویژگی های آن عدم شناخت جنسیت افراد درگیر است.
Professional relationships for women are those which are characterised among other things as not acknowledging the gender of the people involved.
مسائل مربوط به طبقه، نژاد و جنسیت
traditional concepts of gender
مفاهیم سنتی جنسیت
سطح فعالیت بدنی بین جنسیت تفاوتی نداشت.
این فیلم چیزی برای افراد در هر سن، جنسیت و پیشینه دارد.
gender differences/relations/roles/equality
تفاوت های جنسیتی/روابط/نقش/برابری
او به بررسی تأثیر متقابل بین تغییر تقسیمات جنسیتی و تغییرات شهری می پردازد.
دولت برای مقابله با نابرابری های جنسیتی در اشتغال کار می کند.
در زبان فرانسه این صفت باید از نظر تعداد و جنسیت با اسم مطابقت داشته باشد.
دخترم ترجیح می دهد به پزشک خانم مراجعه کند.
آنها برای بچه هایشان یک پرستار بچه دارند.
یک راننده مسابقه زن
همه باید احساس کنند که دوستش دارند.
آیا همه می دانند که چه می خواهند؟
یکی کتش را اینجا جا گذاشته است.
امیدوارم هیچکس فراموش نکرده باشد که پاسپورت خود را همراه داشته باشد.
وقتی مهمان می آید، آنها را چک می کنند و ما آنها را به اتاقشان نشان می دهیم.
همه می دانند که چه چیزی برای خودش بهتر است.
اگر شک دارید، از پزشک خود بپرسید. او می تواند اطلاعات بیشتری به شما بدهد.
نوزاد وقتی خسته است گریه می کند
نوزادان وقتی خسته هستند گریه می کنند.
می خواهم با شما به اشتراک بگذارم که من ترنس هستم و ضمایر من آنها و آنها هستند.
من فکر می کنم همه جنسیت ها می توانند به طور یکسان از کودکان مراقبت کنند.
آن فیلم های قدیمی پر از کلیشه های نژادی و جنسیتی است.
هدف آنها از بین بردن تعصب جنسیتی در دسترسی کودکان به ورزش است.
دادگاه عالی آلمان حکم داد که پارلمان باید به طور قانونی جنسیت سوم را به رسمیت بشناسد.
Our lab is committed to gender equality in the sciences and promotes men and women to senior positions in equal numbers.
آزمایشگاه ما متعهد به برابری جنسیتی در علوم است و مردان و زنان را به تعداد مساوی به پستهای ارشد ارتقا میدهد.
او توضیح داد: جنسی که شما با آن شناسایی می کنید همیشه با جنسیت بیولوژیکی شما یکسان نیست.
ممکن است در یک جنسیت و همچنین بین جنسیت تنوع فیزیکی زیادی وجود داشته باشد.
تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت، سن یا معلولیت مجاز نیست.
او احساس می کرد که سرنوشت او بر اساس جنسیت او شکل گرفته است.
The sample of people questioned was drawn from the university's student register and grouped by age and gender.
نمونه افراد مورد سوال از ثبت نام دانشجویی دانشگاه استخراج و بر اساس سن و جنسیت گروه بندی شدند.