reflection
reflection - بازتاب
noun - اسم
UK :
US :
تصویری که می توانید در آینه، لیوان یا آب ببینید
فکر دقیق، یا یک ایده یا نظر مبتنی بر این
چیزی که نشان میدهد چیز دیگری چگونه است، یا نشانهای از یک موقعیت خاص است
عمل یا فرآیند نور، گرما یا صدا که از یک سطح به عقب پرتاب می شود
تصویر چیزی در آینه یا روی هر سطح بازتابنده
بازگشت نور، گرما، صدا یا انرژی از یک سطح
the angle that a beam of light or other energy that is reflected from a surface makes with a line vertical to that surface
زاویه ای که یک پرتو نور یا انرژی دیگر که از یک سطح منعکس می شود با یک خط عمودی به آن سطح ایجاد می کند
نشانه یا نتیجه چیزی
فکر جدی و دقیق
something that makes other people have a particular opinion about someone or something especially a bad opinion
چیزی که باعث می شود دیگران نظر خاصی در مورد کسی یا چیزی داشته باشند، به خصوص نظر بدی
چیزی که نشان می دهد، بیان می کند، یا نشانه ای از چیزی است
بازتاب همچنین تصویری است که در آینه یا سایر سطوح براق دیده می شود
زاویه انعکاس زاویه ای است که یک پرتو نور یا انرژی دیگر که از یک سطح منعکس می شود با یک خط عمودی به آن سطح ایجاد می کند.
The angle of reflection is the angle that a beam of light or other energy that is reflected from a surface makes with a line vertical to that surface.
افکار دقیق
careful thoughts
تصاویر متضادی که از اوسرد باقی مانده است احتمالاً بازتابی از افزایش شکاف در پادشاهی نورثومبرین در این زمان است.
The contrasting images which survive of Osred are probably a reflection of the increasing divisions within the Northumbrian kingdom at this time.
انعکاس ماه روی سطح دریاچه
این فقط یک بازتاب خودکار جنسیت نیست.
It is not just an automatic reflection of gender.
بسیاری از زنان شاغل زمان کمی برای تفکر دارند.
چه آنها او را دوست داشته باشند یا نه، جانسون بازتاب بسیار خوبی در مورد آنها بود.
آنا ایستاده بود و به انعکاس خود در آینه نگاه می کرد.
Anna stood looking at her reflection in the mirror.
راه سوم، به نام آندوسکوپ، از اصل بازتاب داخلی کامل استفاده می کند که در نمایش دیدیم.
A third way called an endoscope, uses the principle of total internal reflection which we saw in the demonstration.
روش های کنترل هزینه ها صرفاً بازتابی از سطح اعتماد در یک سازمان است.
می توانستم انعکاس خودم را در عینکش ببینم.
ماه کامل روشن و انعکاس برف شب را به سخره گرفت.
He admired his reflection in the mirror.
او انعکاس خود را در آینه تحسین کرد.
انعکاس گرما از سطح فلز وجود دارد.
لباس های شما اغلب بازتابی از شخصیت شما هستند.
این گزارش تنها بازتابی کم رنگ از وضعیت واقعی امور است.
افزایش جرم و جنایت بازتاب غم انگیزی است در (= چیز بدی را در مورد) جامعه امروز ما نشان می دهد.
یک هفته تعطیل به او فرصتی برای تفکر می داد.
او تصمیم گرفت که پیشنهاد او را بپذیرد.
ممکن است با تأملی بالغانه تصمیم به لغو طرح بگیرید.
کتابی از تأملات او در مورد دوران کودکی
مقاله انعکاس دقیق وقایع آن روز است.
انعکاس او را در پنجره دید.
Her reflection in the mirror looked distorted.
انعکاس او در آینه مخدوش به نظر می رسید.
I saw my reflection in the polished marble.
من انعکاس خود را در سنگ مرمر صیقلی دیدم.
در انعکاس در شیشهای میتوانست کلاس پشت سرش را ببیند.
Kyle's reflection appears in the glass.
انعکاس کایل در شیشه ظاهر می شود.
My reflection stared back at me.
بازتاب من به من خیره شد.
او را در حال تحسین انعکاس خود در آینه گرفت.
انعکاس کوه ها بر روی آب های آرام دریاچه
فیلم بازتاب ضعیفی از کار کرواک است.
Such studies do not give a true reflection of population needs.
چنین مطالعاتی بازتاب واقعی نیازهای جمعیت را ارائه نمی دهد.
This was a clear reflection of Marc's personality.
این بازتابی آشکار از شخصیت مارک بود.
His low level of performance is no reflection on his general ability.
سطح پایین عملکرد او بازتابی بر توانایی عمومی او نیست.
Young people's behaviour is a direct reflection of adults'.
رفتار جوانان بازتاب مستقیم رفتار بزرگسالان است.
A period of calm reflection is now needed.
اکنون به یک دوره تأمل آرام نیاز است.
After a moment's reflection he started to speak.
بعد از اندکی تأمل شروع به صحبت کرد.
او با تأمل تصمیم گرفت که این کار را نپذیرد.
Counselling should encourage reflection on the past.
مشاوره باید تفکر در گذشته را تشویق کند.
با تأمل بیشتر، مطمئن نیستم که ایده خوبی باشد.
چنین تصمیماتی ممکن است پس از تأمل متفکرانه گرفته شود.
معلمان باید تفکر دانش آموزان خود را تشویق کنند.
حزب نیاز به یک دوره تأمل هوشیارانه در مورد اینکه چه اشتباهی رخ داده است.
تصویر
likeness
شباهت
ظاهر
replication
همانند سازی
counterpart
همتا
duplicate
تکراری
نمایندگی
echo
اکو
تولید مثل
reproduction
تصویر آینه ای
المثنی، کپی دقیق
replica
کپی 🀄
شبیه
clone
فاکس
facsimile
تقلید
imitation
تکثیر. مضاعف شدن
duplication
موازی
parallel
همخوانی داشتن
مدل
ساختگی
dummy
شبیه سازی
simulation
مسخره کردن
mock
کربن
کپی کربن
simulacrum
آینه
ersatz
دو برابر
ersatz
دوقلو
زنگ
ringer