such
such - چنین
determiner, pronoun - تعیین کننده، ضمیر
UK :
US :
از همان نوع چیز یا شخصی که قبلاً ذکر شد
برای تأکید بر توصیف شما از چیزی یا کسی استفاده می شود
برای ذکر نتیجه کیفیتی که چیزی یا شخصی دارد استفاده می شود
میگفتند چیزی آنقدر عالی است، آنقدر بد و غیره که اتفاق دیگری میافتد
برای نشان دادن اینکه فکر می کنید چیزی به اندازه کافی خوب نیست یا اینکه به اندازه کافی وجود ندارد استفاده می شود
فقط برای اشاره به افراد یا چیزهایی از یک گروه یا نوع خاص استفاده می شود
قبل از یک اسم یا عبارت اسمی برای تأکید بیشتر استفاده می شود
از یک نوع خاص یا مشابه
مثلا
به معنای واقعی یا دقیق کلمه یا عبارت
از آن یا نوع مشابه
چنین شرایط شدید به لباس های ضخیم عایق نیاز داشت.
این موضوع آنقدر اهمیت داشت که نمی توانستیم از آن چشم پوشی کنیم.
چرا انقدر عجله داری؟
چنین روز زیبایی است!
ظرافت این فونت به حدی است که هنوز مورد علاقه طراحان است.
آنها به یک عروسی هندو دعوت شده بودند و مطمئن نبودند که در چنین مواقعی چه اتفاقی افتاده است.
او گفت که وقت ندارد یا چنین بهانه ای آورده است.
She longed to find somebody who understood her problems, and in him she thought she had found such a person.
او آرزو داشت کسی را بیابد که مشکلات او را درک کند و فکر می کرد چنین شخصی را در او پیدا کرده است.
ما شهروند درجه دو بودیم و با ما اینطور رفتار می کردند.
حسابداران خسته کننده بودند. این (= آن) نظر او قبل از ملاقات با ایان بود!
هیچ چیزی به عنوان ناهار رایگان وجود دارد.
چنین نصیحتی که به او داده شد (= خیلی زیاد نبود) تقریباً بی ارزش شده است.
گره به گونه ای بسته شده بود که باز کردن آن غیرممکن بود.
خسارت به حدی بود که تعمیر آن هزاران هزینه داشت.
این مرکز فعالیت هایی مانند قایق رانی و قایقرانی و غیره را ارائه می دهد.
شغل جدید به عنوان یک ارتقاء نیست، اما چشم انداز خوبی دارد.
«خب، آیا آن را به شما پیشنهاد دادند؟» «نه، نه، اما آنها گفتند که من شانس خوبی دارم.»
گلهای وحشی مانند پامچال در حال نادر شدن هستند.
«کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.» «مانند؟» (= برای من مثال بزنید)
چنین فرصت هایی هر روز پیش نمی آمد.
غذا، همان طور که بود، ساعت نه سرو شد.
این وب سایت دارای انواع تمرین های تعاملی (مانند بازی های تطبیق، جدول کلمات متقاطع و آزمون ها) است.
The website has a variety of interactive exercises, including matching games, crosswords and quizzes.
این وب سایت دارای انواع تمرین های تعاملی، از جمله بازی های تطبیق، جدول کلمات متقاطع و آزمون ها است.
Internet technologies, such as wikis, blogs and social networking sites, have changed the way that people find information and interact with it.
فنآوریهای اینترنتی، مانند ویکیها، وبلاگها و سایتهای شبکههای اجتماعی، روشی را که مردم اطلاعات پیدا میکنند و با آنها ارتباط برقرار میکنند، تغییر دادهاند.
Many websites allow users to contribute information. A good example of this is the ‘wiki’, a type of website that anyone can edit.
بسیاری از وبسایتها به کاربران اجازه میدهند تا اطلاعات را به اشتراک بگذارند. نمونه بارز این «ویکی» است، نوعی وبسایت که هر کسی میتواند آن را ویرایش کند.
Wikis vary in how open they are. For example some wikis allow anybody to edit content while others only allow registered users to do this.
ویکی ها از نظر باز بودن متفاوت هستند. برای مثال، برخی ویکیها به هر کسی اجازه ویرایش محتوا را میدهند، در حالی که برخی دیگر فقط به کاربران ثبتنام شده اجازه میدهند این کار را انجام دهند.
Wikis vary in how open they are. Some wikis, for example/for instance allow anybody to edit content while others only allow registered users to do this.
ویکی ها از نظر باز بودن متفاوت هستند. برخی از ویکیها، برای مثال/مثلا، به هر کسی اجازه ویرایش محتوا را میدهند، در حالی که برخی دیگر فقط به کاربران ثبتنام شده اجازه میدهند این کار را انجام دهند.
More and more people read their news on the internet. To take one example over 14 million people now read the online version of ‘The Oxford Herald’.
افراد بیشتری اخبار خود را در اینترنت می خوانند. برای مثال، بیش از 14 میلیون نفر اکنون نسخه آنلاین آکسفورد هرالد را می خوانند.
Online newspapers are now more popular than paper ones. ‘The Oxford Herald’ is a case in point. Its print circulation has fallen in recent years, while its website attracts millions of users every month.
روزنامههای آنلاین در حال حاضر محبوبتر از روزنامههای کاغذی هستند. «آکسفورد هرالد» نمونهای است. تیراژ چاپ آن در سال های اخیر کاهش یافته است، در حالی که وب سایت آن هر ماه میلیون ها کاربر را جذب می کند.
خیلی فیلم خوبیه
به نظر می رسد برای یک روز رانندگی بسیار طولانی است.
You're such an idiot!
تو خیلی احمقی!
ناهمسان
dissimilar
غیر مشابه
گوناگون، متنوع
unakin
ناخوشایند
بر خلاف
unalike
مشابه
disparate
مختلف
متمایز
contrasting
متضاد
distinguishable
قابل تشخیص
contrary
مخالف
contrasted
متضاد شد
divergent
واگرا
heterogeneous
ناهمگون
contrastive
متناقض
conflicting
ناسازگار
opposed
درگیری
incompatible
گونه
inconsistent
ناهماهنگ
clashing
غیر مرتبط
variant
ناهمخوان
antithetical
غیر صمیمی
mismatched
متفاوت است
discrepant
غیر یکسان
unrelated
نامناسب
incongruous
varying
discordant
non-identical
ill-matched