type
type - نوع
noun - اسم
UK :
US :
یکی از اعضای گروهی از افراد یا چیزهایی که ویژگی ها یا کیفیت های مشابهی دارند
شخصی که شخصیت خاصی دارد یا به نظر می رسد
printed letters
نامه های چاپ شده
یک بلوک کوچک با یک حرف برجسته روی آن که برای چاپ استفاده می شود، یا مجموعه ای از اینها
one member of a group of people or things that have similar features or qualities. Type is the usual word to use in scientific or technical contexts. In everyday English, people usually use kind or sort
یکی از اعضای گروهی از افراد یا چیزهایی که ویژگی ها یا کیفیت های مشابهی دارند. نوع کلمه معمولی است که در زمینه های علمی یا فنی استفاده می شود. در زبان انگلیسی روزمره، مردم معمولا از kind یا sort استفاده می کنند
یک نوع شخص یا چیز نوع رسمی کمتر از نوع است و به ویژه در زبان انگلیسی روزمره استفاده می شود
a type of person or thing. Sort is less formal than type and is used especially in everyday British English
یک نوع شخص یا چیز مرتب سازی کمتر از نوع رسمی است و به ویژه در انگلیسی روزمره انگلیسی استفاده می شود
one type of something from all the ones that are possible – used especially when things have different physical characteristics, or in certain fixed phrases
یک نوع چیزی از همه مواردی که ممکن است - مخصوصاً زمانی که چیزها ویژگی های فیزیکی متفاوتی دارند یا در عبارات ثابت خاصی استفاده می شود.
نوعی که کمی با سایر افراد هم گروه متفاوت است
نوعی گیاه یا حیوان که می توانند با هم زاد و ولد کنند و گیاهان یا حیواناتی از یک نوع تولید کنند
هنگام صحبت در مورد یک نوع خاص استفاده می شود
a group of people or things that are all of the same type – used when there is a clear system for deciding which group something belongs to
گروهی از افراد یا چیزهایی که همه از یک نوع هستند - زمانی استفاده می شود که یک سیستم روشن برای تصمیم گیری وجود داشته باشد که چیزی به کدام گروه تعلق دارد.
used when talking about the particular way that someone does something or thinks about something when this is very different from that of other people
هنگامی که در مورد روش خاصی صحبت می شود که کسی کاری را انجام می دهد یا در مورد چیزی فکر می کند، زمانی که این روش بسیار متفاوت از روش دیگران است استفاده می شود.
نوعی هنر، موسیقی، ادبیات و غیره که سبک یا ویژگی خاصی دارد
the name of a type of product made by a company especially one that you use every day such as food or cleaning products
نام یک نوع محصول ساخته شده توسط یک شرکت، به ویژه محصولی که شما هر روز از آن استفاده می کنید، مانند مواد غذایی یا محصولات پاک کننده
a type of product made by a particular company – used especially about things such as machines, equipment or cars
نوعی محصول ساخته شده توسط یک شرکت خاص - به ویژه در مورد چیزهایی مانند ماشین آلات، تجهیزات یا اتومبیل استفاده می شود
یک نوع یا طرح خاص از یک وسیله نقلیه، ماشین و غیره
نوشتن چیزی با استفاده از کامپیوتر یا ماشین تحریر
برای اینکه بفهمید چیزی مانند خون، سلول ها یا بیماری به چه گروهی تعلق دارد
نوشتن چیزی با استفاده از ماشین تحریر یا پردازشگر کلمه
a particular group of people or things that share similar characteristics and form a smaller division of a larger set
گروه خاصی از افراد یا چیزهایی که ویژگی های مشابهی دارند و بخش کوچکتری از مجموعه بزرگتر را تشکیل می دهند
a person who seems to represent a particular group of people having all the qualities that you usually connect with that group
فردی که به نظر می رسد نماینده گروه خاصی از مردم است و تمام ویژگی هایی را دارد که معمولاً با آن گروه ارتباط برقرار می کنید
آدمی بودن که کسی فکر می کند جذاب است
the style and size of printed letters used in a piece of printed writing such as in a newspaper book or article
سبک و اندازه حروف چاپی مورد استفاده در یک نوشته چاپی مانند روزنامه، کتاب یا مقاله
نوشتن با استفاده از یک ماشین، یا صفحه کلید کامپیوتر یا ماشین تحریر
the characteristics of a group of people or things that set them apart from other people or things, or people things, or groups that share particular characteristics
ویژگی های گروهی از افراد یا چیزهایی که آنها را از افراد یا چیزهای دیگر متمایز می کند، یا افراد، چیزها یا گروه هایی که ویژگی های خاص مشترکی دارند.
printed letters and symbols, or small pieces of metal with the shapes of letters and symbols on them that were used in the past in printing
حروف و نمادهای چاپ شده یا قطعات فلزی کوچک با شکل حروف و علامت هایی که در گذشته در چاپ استفاده می شد.
برای نوشتن با استفاده از صفحه کلید
برای نوشتن با استفاده از صفحه کلید کامپیوتر یا ماشین تحریر
→ typeface
→ تایپ فیس
نوع هنری
یک گروه خونی نادر
خانه های ییلاقی نوعی خانه هستند.
با چه نوع ماشینی رانندگی می کنید؟
سه نوع قرارداد اصلی وجود دارد.
من فکر می کنم همین نوع اتفاق می تواند در اینجا رخ دهد.
من از آن دسته افرادی نیستم که به راحتی تسلیم شوم.
او با گوش دادن به انواع مختلف موسیقی بزرگ شد.
او با همه نوع مردم مخلوط می شود.
او با افراد مختلف مخلوط می شود.
من عاشق این نوع کتاب هستم.
من عاشق این نوع کتابها هستم.
من عاشق این نوع کتابها هستم
برای این نوع کار چه هزینه ای می گیرید؟
برای کار از این نوع چه هزینه ای می گیرید؟
این اولین خودرو در نوع خود است که این ویژگی طراحی را دارد.
او یک نوع هنری است.
او از آن دسته ای نیست که خیانت کند.
او نوع من نیست (= نه آن گونه که من معمولاً مجذوبش می شوم).
The boss came back from holiday all relaxed and smiling, but now she's reverting to type (= returning to her usual behaviour).
رئیس با آرامش و خندان از تعطیلات برگشت، اما اکنون به تایپ بازگشته است (= به رفتار معمول خود باز می گردد).
درست تایپ (= همانطور که معمولاً انجام می دهد)، آدام یک ساعت دیر آمد.
a police-type badge
یک نشان از نوع پلیس
a continental-type cafe
یک کافه از نوع قاره ای
تایپش خیلی کوچیک بود که نتونم بخونم.
کلمات مهم با حروف درشت هستند.
پاراگراف های کلیدی گزارش به صورت مورب تنظیم شده است.
نوع ایده آل کلاه ایمنی برای غارنوردی
دو نوع کلی از رویکرد را می توان شناسایی کرد.
این یک فرمول جدید برای انواع پوست است.
این تمرین در نوع خود سخت ترین است.
مسافرخانه ای روستایی از نوعی که همه چیز ناپدید شده است
رکود از نظر نوع مشابه با رکود ده سال پیش است.
نوع
کلاس
مرتب سازی
سفارش
تنوع
گروه
دسته بندی
strain
نژاد
classification
طبقه بندی
genre
ژانر. دسته
سبک
فرم
ilk
شبیه
طبیعت
genus
جنس
تنظیم
stamp
مهر
bracket
براکت
شیوه
نام تجاری
وضعیت
طرح
designation
تعیین
الگو
کیفیت
شکل
stripe
راه راه
قالب
شرح
تقسیم
feather
پر
atypical
غیر معمول
disorganizationUS
بی سازمانی ایالات متحده
disorganisationUK
سازماندهی بریتانیا
unstylishness
بی شیک بودن
gracelessness
بی لطفی
departure
عزیمت، خروج