exercise

base info - اطلاعات اولیه

exercise - ورزش

noun - اسم

/ˈeksərsaɪz/

UK :

/ˈeksəsaɪz/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [exercise] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Swimming is good exercise.


    شنا ورزش خوبی است.


  • اهمیت ورزش منظم

  • health problems resulting from a lack of physical exercise


    مشکلات سلامتی ناشی از کمبود ورزش

  • strenuous/vigorous exercise


    ورزش شدید / شدید

  • gentle/moderate exercise


    ورزش ملایم/متوسط

  • I don't get much exercise sitting in the office all day.


    من که تمام روز در دفتر می نشینم زیاد ورزش نمی کنم.

  • John never does any exercise.


    جان هرگز تمرینی انجام نمی دهد.


  • برای ورزش کردن

  • Diet and exercise are equally important.


    رژیم غذایی و ورزش به یک اندازه مهم هستند.

  • The mind needs exercise as well as the body.


    ذهن هم مانند بدن به ورزش نیاز دارد.

  • relaxation/stretching exercises


    تمرینات تمدد اعصاب/کششی

  • Remember to do your breathing exercises every day.


    به یاد داشته باشید که تمرینات تنفسی خود را هر روز انجام دهید.

  • Perform these exercises carefully to avoid injury.


    این تمرینات را با دقت انجام دهید تا آسیب نبینید.

  • Repeat the exercise ten times on each leg.


    تمرین را ده بار روی هر پا تکرار کنید.

  • exercises for the piano


    تمرینات برای پیانو

  • grammar exercises


    تمرین های گرامر


  • می خواهم تمرین بعدی کتاب را دوتایی انجام دهید.

  • Do exercise one for homework.


    تمرین یک را برای تکالیف انجام دهید.


  • اعمال قدرت توسط دولت

  • One of these powers is the exercise of discretion by police officers.


    یکی از این اختیارات اعمال اختیار توسط افسران پلیس است.

  • a public consultation exercise


    تمرین مشاوره عمومی

  • a communications exercise


    یک تمرین ارتباطی

  • In the end it proved a pointless exercise.


    در پایان ثابت شد که یک تمرین بیهوده است.

  • an exercise in public relations


    تمرینی در روابط عمومی

  • Staying calm was an exercise in self-control.


    آرام ماندن تمرینی برای خودکنترلی بود.

  • military exercises


    تمرینات نظامی

  • He was injured in a training exercise.


    او در یک تمرین آموزشی مجروح شد.

  • college graduation exercises


    تمرینات فارغ التحصیلی از دانشگاه

  • The doctor recommended regular exercise.


    پزشک ورزش منظم را توصیه کرد.


  • ورزش نکردن از عوامل خطر بیماری قلبی است.


  • در طول ورزش تا زمانی که تناسب اندام خود را به دست آورید، مرتباً توقف کنید تا استراحت کنید.

synonyms - مترادف

  • آموزش


  • فعالیت


  • تناسب اندام

  • exercising


    ورزش کردن

  • keeping fit


    حفظ تناسب اندام


  • کار کردن

  • exertion


    تلاش


  • جنبش

  • sports


    ورزش ها

  • gym


    سالن ورزش

  • staying fit


    تمرینات

  • workouts


    فعالیت بدنی


  • حرکات فیزیکی

  • physical movements


    تربیت بدنی


  • شرطی سازی

  • conditioning


    عمل


  • بازی ها

  • games


    تمرین


  • مته ها

  • practise


    PT

  • drills


    پلی اتیلن

  • workout


    ایروبیک


  • ژیمناستیک

  • PT


    تمرین فیزیکی

  • PE


    تناسب اندام را حفظ کن

  • aerobics


    ورزشکاری

  • gymnastics


    اوقات فراغت



  • athletics


  • leisure


antonyms - متضاد
  • idleness


    بیکاری، تنبلی

  • inaction


    بی عملی

  • inactivity


    عدم فعالیت

  • inertia


    اینرسی

  • inertness


    بی اثری

  • nonaction


    عدم اقدام

  • indolence


    بی حالی

  • laziness


    تنبلی

  • shiftlessness


    بی تغییری

  • loafing


    لوف کردن

  • slothfulness


    سستی

  • slackness


    اتلاف وقت

  • time-wasting


    اخم

  • torpor


    انفعال

  • passivity


    جست و خیز

  • dawdling


    سرگرمی


  • صلح


  • سرگرم کننده

  • fun


    رکود

  • stagnation


    توقف

  • stoppage


    سوء استفاده

  • cessation


    بیکاری

  • misuse


    بیکار باشد

  • unemployment


    بیکار

  • pastime


    سفالگری

  • be idle


    استراحت كردن

  • idling


    خشکی

  • pottering


    سوء مدیریت

  • resting


  • otiosity


  • mismanagement


لغت پیشنهادی

soundtracks

لغت پیشنهادی

memorialized

لغت پیشنهادی

ascended