option

base info - اطلاعات اولیه

option - گزینه

noun - اسم

/ˈɑːpʃn/

UK :

/ˈɒpʃn/

US :

family - خانواده
optional
اختیاری
opt
انتخاب کردن
coopt
قفس
google image
نتیجه جستجوی لغت [option] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • As I see it we have two options…


    همانطور که می بینم ما دو راه داریم…

  • There are various options open to you.


    گزینه های مختلفی برای شما باز است.

  • to explore/consider/look at all your options


    برای کاوش / در نظر گرفتن / نگاه کردن به همه گزینه های خود

  • We are currently studying all the options available.


    ما در حال حاضر در حال مطالعه همه گزینه های موجود هستیم.

  • Going to college was not an option for me.


    رفتن به دانشگاه برای من گزینه ای نبود.

  • Selling the house was our only option.


    فروش خانه تنها گزینه ما بود.

  • Waiting a year may be your best option.


    یک سال انتظار ممکن است بهترین گزینه شما باشد.

  • We felt this was the most viable option.


    ما احساس کردیم که این عملی ترین گزینه است.

  • I had no option but to (= I had to) ask him to leave.


    چاره ای نداشتم جز اینکه (= مجبور بودم) از او بخواهم که برود.

  • Students have the option of studying abroad in their second year.


    دانشجویان این امکان را دارند که در سال دوم خود در خارج از کشور تحصیل کنند.

  • He was given one month’s imprisonment without the option of a fine.


    او به یک ماه حبس بدون امکان جریمه محکوم شد.

  • A savings plan that gives you the option to vary your monthly payments.


    یک طرح پس انداز که به شما این امکان را می دهد که پرداخت های ماهانه خود را تغییر دهید.


  • این مدل خاص با طیف گسترده‌ای از گزینه‌ها (= چیزهایی که می‌توانید هنگام خرید چیزی انتخاب کنید اما باید برای آنها هزینه اضافی بپردازید) ارائه می‌شود.

  • In most cases, I would go for the cheaper option.


    در بیشتر موارد، من به سراغ گزینه ارزان‌تر می‌روم.

  • Farming is not an attractive career option for many young people.


    کشاورزی برای بسیاری از جوانان گزینه شغلی جذابی نیست.

  • The poor villagers are left with no option but to risk their lives.


    روستاییان فقیر چاره ای جز به خطر انداختن جان خود ندارند.


  • پزشک گزینه های درمانی را با شما در میان می گذارد.

  • Failure is not an option.


    شکست یک گزینه نیست.

  • The course offers options in design and computing.


    این دوره گزینه هایی را در زمینه طراحی و محاسبات ارائه می دهد.

  • share options (= the right to buy shares in a company)


    اختیارات سهام (= حق خرید سهام در یک شرکت)

  • We have an option on the house.


    ما یک گزینه در خانه داریم.

  • He has promised me first option on his car (= the opportunity to buy it before anyone else).


    او به من قول داده است که اولین گزینه روی ماشینش (= فرصت خرید آن قبل از هر کس دیگری).

  • The property is for rent with an option to buy at any time.


    ملک برای اجاره با امکان خرید در هر زمان است.

  • They exercised an option on their lease to buy the building.


    آنها در اجاره نامه خود از اختیار خرید ساختمان استفاده کردند.


  • او در قراردادش گزینه خرید سه میلیون سهم را انتخاب کرد.

  • Choose the ‘Cut’ option from the Edit menu.


    از منوی Edit گزینه “Cut” را انتخاب کنید.

  • Look at the on-screen menu and select the ‘File’ option.


    به منوی روی صفحه نگاه کنید و گزینه File را انتخاب کنید.

  • At the moment I'm keeping my options open and applying for as many different jobs as possible.


    در حال حاضر گزینه هایم را باز نگه می دارم و برای مشاغل مختلف تا حد امکان درخواست می دهم.

  • They are anxious that the new course should not be seen as a soft option.


    آنها نگرانند که دوره جدید نباید به عنوان یک گزینه نرم تلقی شود.

  • He decided to take the easy option and give them what they wanted.


    او تصمیم گرفت گزینه آسان را انتخاب کند و آنچه را که می خواستند به آنها بدهد.

  • She could have taken the easy option and left.


    او می توانست گزینه آسان را انتخاب کند و برود.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • lack of options


    عدم وجود گزینه ها

  • lack of choices


    عدم انتخاب

  • no alternatives


    هیچ جایگزینی وجود ندارد

  • no options


    بدون گزینه

  • zero options


    گزینه های صفر

  • Hobson's choice


    انتخاب هابسون

لغت پیشنهادی

escalates

لغت پیشنهادی

polar

لغت پیشنهادی

refocuses