abroad

base info - اطلاعات اولیه

abroad - خارج از کشور

adverb - قید

/əˈbrɔːd/

UK :

/əˈbrɔːd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [abroad] در گوگل
description - توضیح

  • داخل یا به یک کشور خارجی


  • اگر یک احساس، یک خبر و غیره در خارج از کشور باشد، بسیاری از مردم آن را احساس می کنند یا در مورد آن می دانند

  • in or to a foreign country or countries


    در یا به یک کشور یا کشورهای خارجی


  • بیرون یا نه در خانه

  • used to say that ideas, feelings, and opinions are shared by many people


    معمولاً می‌گفتند که ایده‌ها، احساسات و نظرات توسط بسیاری از افراد مشترک است

  • Corporations do not want their commercial secrets spread abroad.


    شرکت ها نمی خواهند اسرار تجاری آنها در خارج از کشور پخش شود.

  • He considers such maneuverings a ridiculous way to run a government and still potentially hazardous to the credit markets here and abroad.


    او چنین مانورهایی را روشی مضحک برای اداره یک دولت می‌داند و همچنان برای بازارهای اعتباری اینجا و خارج از کشور خطرناک است.

  • In addition Norman's capacity for enjoyment made him an excellent companion on their trips abroad.


    علاوه بر این، توانایی نورمن برای لذت بردن، او را به همراهی عالی در سفرهای خارج از کشور تبدیل کرد.

  • You may have to pay taxes, even if you are living and working abroad.


    ممکن است مجبور شوید مالیات بپردازید، حتی اگر در خارج از کشور زندگی و کار می کنید.

  • At the base library he found a catalogue listing the names of colleges abroad.


    او در کتابخانه پایه فهرستی پیدا کرد که اسامی کالج های خارج از کشور را فهرست کرده بود.

  • Our daughter wants to study abroad for a year.


    دختر ما می خواهد یک سال در خارج از کشور تحصیل کند.

  • For instance an extra demand at home or abroad for goods made either cheaper or better by electronics will add to employment.


    به عنوان مثال، تقاضای اضافی در داخل یا خارج از کشور برای کالاهایی که ارزان‌تر یا بهتر از وسایل الکترونیکی ساخته می‌شوند، به اشتغال می‌افزایند.

  • Katya will make her first trip abroad next month.


    کاتیا اولین سفر خارجی خود را ماه آینده انجام خواهد داد.

  • Mr Harris is abroad on business this week.


    آقای هریس این هفته برای تجارت در خارج از کشور است.

  • He's off abroad or swigging sherry in some London drawing-room.


    او در خارج از کشور است یا در اتاق نشیمن لندن شری می‌چرخاند.

  • Kim has managed to exploit the barrage of pressure from abroad to force through changes.


    کیم توانسته است از رگبار فشار خارج از کشور برای اعمال تغییرات استفاده کند.


  • همه باید با رقابت جهانی با کسانی که در خارج از کشور دستمزد کمتری دارند روبرو شوند.

example - مثال
  • to go/travel/live/study abroad


    رفتن / سفر / زندگی / تحصیل در خارج از کشور

  • She worked abroad for a year.


    او یک سال در خارج از کشور کار کرد.

  • imports of cheap food from abroad


    واردات مواد غذایی ارزان قیمت از خارج از کشور


  • او چه در داخل و چه در خارج (= در کشور خود و در کشورهای دیگر) معروف بود.

  • For a holiday abroad you need a valid passport.


    برای تعطیلات در خارج از کشور به پاسپورت معتبر نیاز دارید.

  • There was news abroad that a change was coming.


    خبرهایی در خارج از کشور بود مبنی بر اینکه تغییری در راه است.

  • He's currently abroad on business.


    او در حال حاضر برای تجارت در خارج از کشور است.

  • We always go abroad in the summer.


    ما همیشه در تابستان به خارج از کشور می رویم.

  • Not a soul was abroad that morning.


    آن روز صبح یک روح در خارج از کشور نبود.

  • There's a rumour abroad that she intends to leave the company.


    شایعه ای در خارج از کشور وجود دارد که او قصد دارد شرکت را ترک کند.


  • هر تابستان به خارج از کشور می رفتند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • در خانه

لغت پیشنهادی

cream

لغت پیشنهادی

diminishing

لغت پیشنهادی

favoring