base
base - پایه
noun - اسم
UK :
US :
محل کار، تجارت و غیره خود را در یک مکان خاص داشته باشید
پایین ترین قسمت یا سطح چیزی
پایین ترین نقطه روی گیاه یا قسمتی از بدن شما، جایی که به قسمت دیگری می پیوندد
مهمترین بخش چیزی است که از آن ایده های جدید ایجاد می شود
مکانی که در آن افراد در یک سازمان نظامی زندگی و کار می کنند
مکان اصلی که یک شخص، شرکت یا سازمان از آنجا فعالیت های خود را کنترل می کند
مردم، پول، گروه ها و غیره که بخش اصلی چیزی را تشکیل می دهند
قسمت اصلی یک ماده، وعده غذایی و غیره که چیزهای دیگری به آن اضافه می شود
یکی از چهار مکانی که یک بازیکن برای کسب امتیاز در بازی هایی مانند بیس بال باید لمس کند
یک ماده شیمیایی که با اسید ترکیب می شود و نمک می سازد
the number in relation to which a number system or mathematical table is built up for example 10 in the decimal system
عددی که در رابطه با آن یک سیستم اعداد یا جدول ریاضی ساخته شده است، به عنوان مثال 10 در سیستم اعشاری
نداشتن اصول اخلاقی خوب
مکان اصلی که یک شرکت یا سازمان از آنجا فعالیت های خود را کنترل می کند
بخشی از چیزی که می توان از آن چیزهای جدیدی ایجاد کرد یا به دست آورد
رقمی که مقادیر بعدی یا مقادیر دیگر با آن مقایسه می شود
همه افراد یا چیزهایی که چیزی به آنها وابسته است، به عنوان یک کل در نظر گرفته می شود
قسمت پایین یک شی که روی آن قرار دارد یا پایین ترین قسمت چیزی
محل اصلی زندگی و کار یک شخص یا مکانی که یک شرکت از آنجا تجارت می کند
مکانی که در آن ساختمان ها و سلاح های نظامی وجود دارد و اعضای نیروهای مسلح در آن زندگی می کنند
one of the four positions on a square that a player must reach to score a point in the game of baseball
یکی از چهار موقعیت در یک مربع که یک بازیکن باید به آن برسد تا در بازی بیسبال امتیاز کسب کند
فعالیت یا افرادی که شخص یا چیزی بیشترین حمایت، پول و غیره را از آنها می گیرد.
قسمت اصلی چیزی
عددی که یک سیستم شمارش بر روی آن ساخته شده است
یک ماده شیمیایی که در آب حل می شود و با اسید ترکیب می شود و نمک ایجاد می کند
عدم شرافت و بی اخلاقی
to have a particular town or area etc. as the main place that you live and work in or where you do business from
داشتن یک شهر یا منطقه خاص و غیره به عنوان مکان اصلی که در آن زندگی و کار می کنید، یا جایی که از آنجا تجارت می کنید.
پایین یک شی؛ بخشی که روی آن قرار دارد
زاویه پایه یکی از دو زاویه مساوی است که قسمت پایینی یک مثلث متساوی الساقین را شامل می شود.
مکانی که یک کسب و کار از آنجا فعالیت می کند یا یک شخص کار می کند
پایگاه همچنین مکانی است که ارتش از آنجا عملیات می کند و انبار و مسکن اسلحه را فراهم می کند
one of four chemical substances that make up the part of DNA and RNA that controls the structure of genes
یکی از چهار ماده شیمیایی که بخشی از DNA و RNA را تشکیل می دهد که ساختار ژن ها را کنترل می کند
لامپ پایه سنگینی دارد.
پایه یک ستون/شیشه
درد شدیدی در پایه ستون فقراتش احساس کرد.
من زمان زیادی را در بریتانیا می گذرانم اما پاریس هنوز پایگاه من است.
این شهر یک پایگاه ایده آل برای گشت و گذار در منطقه است.
این سازمان به دنبال یک پایگاه دائمی برای فعالیت های خود است.
شما می توانید از آپارتمان ما به عنوان پایگاه در نیویورک استفاده کنید.
این شرکت دارای پایگاه خود در نیویورک و شعبه هایی در سراسر جهان است.
این شرکت پایگاه جدید خود را در شمال راه اندازی کرده است.
یک پایگاه نظامی/دریایی
یک پایگاه هوایی
پس از حمله، آنها به پایگاه بازگشتند.
نیروهای سازمان ملل به پایگاه بازگشتند.
این سیاستها دارای پشتوانه گستردهای هستند.
زمانی ما اقتصادی با پایه تولید محکم داشتیم.
By broadening the tax base (= increasing the number of people who pay taxes) he could raise more revenue.
با گسترش پایه مالیات (= افزایش تعداد افرادی که مالیات می پردازند) او می تواند درآمد بیشتری کسب کند.
ما یک پایگاه مشتری قوی ایجاد کرده ایم.
این دوره فرصتی برای گسترش دانش من است
The country has a sound commercial base.
این کشور پایگاه تجاری خوبی دارد.
تنها چیزی که دریافت کردیم دستمزد پایه بود—ما برای اعطای جایزه به سطوح سودآوری نرسیدیم.
او از تاریخ خانواده اش به عنوان پایه ای برای رمانش استفاده کرد.
استدلال های او مبنای اقتصادی خوبی دارد.
این سیاست ها به ما پایه محکمی برای پیروزی در انتخابات بعدی می دهد.
یک نوشیدنی با پایه رم
قبل از آرایش کردن، مقداری مرطوب کننده به عنوان پایه قرار دهید.
من مطمئن هستم که این قرارداد همه پایه ها را پوشش می دهد.
اگر این چیزی است که شما فکر می کنید، خیلی از پایه خارج شده اید.
ساقه ها را در پایه آنها ببرید.
دولت قرار است تصمیم خود را بر اساس نتایج این آزمایشات قرار دهد.
ترول ها نشان دهنده همه چیزهای پست و زشت در طبیعت انسان هستند.
این آهنگ تماما تریبل و بدون بیس است.
پایین
پا
پایه
ایستادن
حمایت کردن
بستر
pedestal
باقی مانده
زمینه سازی
groundwork
زیر زمین
basement
اساس
سنگ بستر
bedrock
سر پل
bridgehead
سنگ زاویه، سنگ گوشه
cornerstone
جای پا
foothold
زمین
footing
سنگ کلید
سمت القدم
keystone
پشتیبانی
nadir
ریشه
prop
اقامت کردن
زیرسازی
پیچ و تاب
substructure
کف
underpinning
ازاره
warp
زیر ساخت
اسکله
plinth
نشستن
infrastructure
زیر لایه
pier
seating
substratum
بالا
apex
راس
اوج
crown
تاج پادشاهی
سر
mountaintop
بالای کوه
اجلاس - همایش
pinnacle
تاج
crest
نکته
acme
vertex
فستیژیوم
zenith
سقف
acme
ارتفاع
apogee
گلدسته
fastigium
بالاترین قسمت
بالاترین امتیاز
به اوج رسیدن
spire
نوک بالا
اوج گیری
highest part
نصف النهار
highest point
علامت پر آب
climax
نقطه اوج
tip-top
culmination
meridian
high-water mark