ceiling

base info - اطلاعات اولیه

ceiling - سقف

noun - اسم

/ˈsiːlɪŋ/

UK :

/ˈsiːlɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [ceiling] در گوگل
description - توضیح

  • سطح داخلی قسمت بالایی یک اتاق

  • the largest number or amount of something that is officially allowed


    بیشترین تعداد یا مقدار چیزی که به طور رسمی مجاز است


  • بیشترین ارتفاعی که یک هواپیما می تواند در آن پرواز کند یا سطح ابرها

  • the largest level amount or number of something that is officially allowed


    بزرگترین سطح، مقدار یا تعداد چیزی که به طور رسمی مجاز است


  • سطح داخلی یک اتاق که وقتی به بالای خود نگاه می کنید می توانید آن را ببینید

  • an upper limit usually relating to money


    حد بالایی که معمولاً به پول مربوط می شود


  • سطح بالایی یک اتاق که وقتی به بالای خود نگاه می کنید می بینید


  • سقف همچنین حد بالایی است که برای چیزی متفاوت است

  • the highest level number or amount something is allowed to reach


    بالاترین سطح، تعداد یا مقداری که چیزی مجاز است به آن برسد


  • سقف مجاز برای سرمایه گذاری خارجی در هر شرکتی در کشور وجود دارد.

  • The wooden beams and ceiling were crackling in the extreme heat.


    تیرهای چوبی و سقف در گرمای شدید ترق می کردند.

  • Windows were shattered and ceilings cracked in several nearby towns.


    در چندین شهر مجاور پنجره ها شکسته و سقف ها ترک خورده است.

  • The walls and ceilings were black and the sole illumination was provided by black candles set in empty cat food cans.


    دیوارها و سقف ها مشکی بودند و تنها نور را شمع های سیاهی که در قوطی های خالی غذای گربه قرار می دادند تأمین می شد.

  • But the tour revealed that the building has retained many treasures from its past: Its cathedral ceilings still have rounded corners.


    اما این گشت و گذار نشان داد که این ساختمان گنجینه های بسیاری را از گذشته خود حفظ کرده است: سقف های کلیسای جامع آن هنوز گوشه های گرد دارد.

  • Congress was once again considering raising the federal debt ceiling.


    کنگره بار دیگر در حال بررسی افزایش سقف بدهی فدرال بود.

  • Millions of federal employees may not receive paychecks unless Congress raises the debt ceiling.


    میلیون ها کارمند فدرال ممکن است چک حقوق دریافت نکنند مگر اینکه کنگره سقف بدهی را افزایش دهد.

  • Import quotas may rise from the present ceiling of 18.5 million to 20 million.


    سهمیه واردات ممکن است از سقف فعلی 18.5 میلیون به 20 میلیون افزایش یابد.

  • Genius is Michelangelo at work on the Sistine ceiling.


    نابغه میکل آنژ است که روی سقف سیستین کار می کند.

  • Benny found herself in a rock-walled tunnel with bare bulbs hanging from the ceiling at regular intervals.


    بنی خود را در تونلی با دیواره‌های صخره‌ای پیدا کرد، با لامپ‌های برهنه که در فواصل زمانی معین از سقف آویزان بودند.

  • And heaped up in one corner almost touching the ceiling was a huge pile of junk.


    و در گوشه ای انباشته شده بود و تقریباً سقف را لمس می کرد، توده عظیمی از آشغال ها بود.

  • The ossuary inside the sanctuary is square with a vaulted ceiling.


    استوانه داخل محراب مربع شکل با سقف طاقدار است.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • سقف

  • awning


    سایبان

  • canopy


    پوشش


  • پلافند

  • plafond


    چادر


  • طاق

  • vault


    طاق زنی

  • vaulting


    بالداچین

  • baldachin


    پرتو

  • beam


    پنهانی

  • covert


    گنبد

  • dome


    groyneUK

  • groyneUK


    groinUS

  • groinUS


    سقف خانه

  • housetop


    نقشه کشی

  • planchement


    گچ

  • plaster


    سقف سازی

  • roofing


    چوب

  • timber


    طاق پنکه

  • fan vaulting


    بالاترین امتیاز

  • highest point


    پوشش بالا

  • topside covering


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

fragmentation

لغت پیشنهادی

digested

لغت پیشنهادی

fit