tunnel
tunnel - تونل
noun - اسم
UK :
US :
گذرگاهی که در زیر زمین برای عبور ماشینها، قطارها و غیره حفر شده است
گذرگاهی از زیر زمین که حیوانات برای زندگی در آن حفر کرده اند
برای حفر گذرگاه طولانی زیر زمین
اگر حشرات به چیزی تونل بزنند، آن را سوراخ می کنند
یک گذرگاه طولانی از زیر یا از طریق زمین، به خصوص گذرگاهی که توسط مردم ساخته شده است
گذرگاه طولانی که بازیکنان فوتبال، راگبی و غیره از طریق آن راه می روند تا به زمین بروند
برای حفر تونل
یک گذرگاه طولانی از زیر یا از طریق زمین، به ویژه. یکی ساخته شده برای وسایل نقلیه
در چند ساعت بعد، چهره ها و چهره ها مانند تابلوهای یک تونل تفریحی رد شدند.
تونل های آبیاری از کنار تخت ها و نه چندان دور از خانه های کوچک با سقف کاهگلی می گذشت.
پلیس می ترسید که دو پونت سعی کند از طریق یک سری تونل در زیر خانه فرار کند.
داشت از تونل بیرون می آمد.
یک سد سنگی ساخته شد تا طرفداران خفاش را از تونل دور نگه دارد.
کار ساخت و ساز در تونل یکی از مناطق اصلی پرورش کلنی را مختل می کند.
Napoleon is believed to have been warmly in favour even though the tunnel was not designed for military purposes.
اعتقاد بر این است که ناپلئون با وجود اینکه تونل برای مقاصد نظامی طراحی نشده بود، به شدت از او حمایت می کرد.
About eighteen people escaped from this tunnel and they were not all recaptured until four days later.
حدود هجده نفر از این تونل فرار کردند و تا چهار روز بعد همه آنها دوباره دستگیر نشدند.
یک تونل راه آهن/راه آهن
تونل کانال
ورودی/دیوارها/سقف تونل
آنها از دهه 1960 در حال حفر تونل های زیرزمینی در کوه ها بوده اند.
وزش باد از داخل تونل گذشت.
مجموعه گورکن دوازده ورودی به جایی داشت که باید هزارتویی از تونل ها باشد.
تونل به یک غار بزرگ باز شد.
برای اولین بار از زمان شروع درمان او، اکنون می توانیم نور را در انتهای تونل ببینیم.
یک تونل خدماتی بین دو ساختمان اجرا می شود.
بخش اولیه تونل باید با دست حفر می شد.
قطار در یک تونل ناپدید شد.
آنها یک تونل جدید در میان کوه ساخته اند.
در پیچ و خم تونل ها گم شدیم.
قطار به داخل تونل رفت.
هنوز تصمیمی گرفته نشده است که زیر رودخانه تونل بزنیم یا روی آن پل بسازیم.
جایگزین این است که مسیری را از میان کوه تونل کنید.
او در یک ساختمان فروریخته گیر افتاده بود اما موفق شد راهش را با تونل بیرون بیاورد.
قطار وارد تونل شد.
کرم های خاکی در حین تونل، مواد آلی را هضم می کنند.
افرادی که در ساختمان فروریخته گیر افتاده بودند مجبور شدند راه خود را تونل بزنند.
shaft
شفت
سوراخ
گذر
burrow
نقب زدن
کانال
passageway
گذرگاه
subway
مترو
underpass
زیرگذر
آلبوم عکس
trench
سنگر
adit
ویرایش
crawlway
راه خزنده
crosscut
متقاطع
sap
شیره
sett
تنظیم
لوله
subterranean passage
گذرگاه قنات
crawl space
فضای خزیدن
underground passage
گذر زیرزمینی
سوراخ در دیوار
flyunder
فلایندر
ورود
تونل عابر پیاده
pedestrian tunnel
مال خودم
افتتاح
رویکرد
پل