channel

base info - اطلاعات اولیه

channel - کانال

noun - اسم

/ˈtʃænl/

UK :

/ˈtʃænl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [channel] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a television/TV channel


    یک کانال تلویزیونی / تلویزیونی

  • cable/digital/satellite channels


    کانال های کابلی/دیجیتال/ماهواره ای


  • یک کانال خبری

  • a music/sports/movie channel


    یک کانال موسیقی/ورزش/فیلم

  • to change/switch channels


    برای تغییر/تغییر کانال

  • What's on Channel 4 tonight?


    امشب در شبکه 4 چه خبر است؟

  • radio channels


    کانال های رادیویی

  • terrestrial/satellite channels


    کانال های زمینی/ماهواره ای

  • Complaints must be made through the proper channels.


    شکایات باید از طریق کانال های مناسب انجام شود.

  • The newsletter is a useful channel of communication between teacher and students.


    خبرنامه یک کانال ارتباطی مفید بین معلم و دانش آموزان است.

  • The company has worldwide distribution channels.


    این شرکت دارای کانال های توزیع در سراسر جهان است.

  • Steps are being taken to implement a ceasefire through diplomatic channels.


    اقداماتی برای اجرای آتش بس از طریق کانال های دیپلماتیک انجام می شود.

  • an audio channel


    یک کانال صوتی


  • این کمپین کانالی برای اعتراض به جنگ فراهم کرد.

  • Music is a great channel for releasing your emotions.


    موسیقی کانالی عالی برای رهاسازی احساسات شماست.

  • drainage channels in the rice fields


    کانال های زهکشی در مزارع برنج

  • the Bristol Channel


    کانال بریستول


  • تونل کانال

  • cross-Channel ferries


    کشتی های متقابل


  • اخبار از سراسر کانال (= از فرانسه)

  • I changed channels when the news came on.


    وقتی خبر اومد کانال عوض کردم.

  • Last year the company launched its own TV channel.


    سال گذشته این شرکت کانال تلویزیونی خود را راه اندازی کرد.

  • Lily surfed the channels on the television.


    لیلی در کانال های تلویزیون گشت و گذار می کرد.

  • There's an interesting documentary on Channel 4 tonight.


    امشب یک مستند جالب از شبکه 4 پخش می شود.

  • This channel broadcasts 24 hours a day.


    این کانال به صورت 24 ساعته پخش می شود.

  • If you want a visa, you will have to go through the proper channels.


    اگر ویزا می خواهید، باید از طریق کانال های مناسب بروید.

  • Journalists always have indirect channels for getting information.


    روزنامه نگاران همیشه کانال های غیرمستقیم برای کسب اطلاعات دارند.

  • She first tried to get a doctor's certificate through official channels.


    او ابتدا سعی کرد از طریق مجاری رسمی گواهی دکتر بگیرد.

  • The government hopes to settle the dispute through diplomatic channels.


    دولت امیدوار است که مناقشه را از طریق مجاری دیپلماتیک حل و فصل کند.


  • کانالی موثر برای ارتباط

  • attempts to open up new channels of communication


    تلاش برای باز کردن کانال های ارتباطی جدید

synonyms - مترادف
  • conduit


    مجرا

  • watercourse


    جریان آب

  • trench


    سنگر

  • waterway


    آبراه

  • gutter


    ناودان

  • trough


    از طریق

  • ditch


    گودال

  • canal


    کانال


  • دوره

  • furrow


    شیار

  • drain


    زه کشی

  • flume


    قنات، مجرا

  • aqueduct


    قنات

  • racecourse


    زمین مسابقه

  • cut


    برش

  • raceway


    مسیر مسابقه

  • groove


    آبریز

  • duct


    خندق

  • culvert


    دره

  • gully


    عبور

  • canyon


    دریچه

  • rut


    فاضلاب


  • گوژ

  • sluice


    دایک

  • sewer


    سرریز

  • gouge


    نژاد

  • dike


    باند

  • spillway


    شریان


  • runway


  • artery


antonyms - متضاد
  • closure


    بسته

  • denial


    انکار

  • refusal


    امتناع

  • veto


    وتو

  • egress


    خروج

لغت پیشنهادی

agiotage

لغت پیشنهادی

razzle

لغت پیشنهادی

appreciative