message
message - پیام
noun - اسم
UK :
US :
یک قطعه اطلاعات گفتاری یا نوشتاری که برای شخص دیگری ارسال می کنید یا برای او می گذارید
the main or most important idea that someone is trying to tell people about in a film book speech etc
اصلیترین یا مهمترین ایدهای که کسی میخواهد در یک فیلم، کتاب، سخنرانی و غیره درباره آن به مردم بگوید
a piece of written information which appears on a computer screen to tell the user about something especially a problem
بخشی از اطلاعات مکتوب که بر روی صفحه کامپیوتر ظاهر می شود تا به کاربر در مورد چیزی، به ویژه یک مشکل، اطلاع دهد
to send a text message or another electronic message for example a message on a social networking site
برای ارسال یک پیام متنی یا پیام الکترونیکی دیگر، به عنوان مثال یک پیام در یک سایت شبکه اجتماعی
اطلاعات کوتاهی که وقتی نمیتوانید مستقیماً با او صحبت کنید، به او میدهید
سیگنالی که توسط اعصاب از طریق بدن ارسال می شود و توسط مغز دریافت می شود
مهمترین ایده در یک کتاب، فیلم یا نمایشنامه، یا ایده ای که می خواهید درباره آن به مردم بگویید
to understand what someone is trying to tell you even if that person is not expressing themselves directly
برای درک آنچه کسی می خواهد به شما بگوید، حتی اگر آن شخص مستقیماً خود را بیان نمی کند
تا کسی بفهمد
برای ارسال پیام کوتاه به شخصی با استفاده از تلفن همراه یا کامپیوتر
یک قطعه کوتاه از اطلاعات نوشتاری یا گفتاری که به کسی داده یا ارسال می شود
ایده اصلی که یک هنرمند، نویسنده، سخنران یا گروه سعی در برقراری ارتباط دارد
a short piece of information that you give or send to a person when you cannot speak to them directly
اطلاعات کوتاهی که در زمانی که نمیتوانید مستقیماً با او صحبت کنید، به او میدهید یا میفرستید
بخشی از اطلاعات که بر روی صفحه نمایش کامپیوتر ظاهر می شود
ایده اصلی در یک تبلیغ، سخنرانی و غیره، یا چیزی که می خواهید به مردم بگویید
an advertisement on television or radio
یک تبلیغ در تلویزیون یا رادیو
برای ارسال پیام به کسی با استفاده از تجهیزات الکترونیکی
چیه؟ پیامی از بیمارستان. حال هری بدتر است.
متاسفم، آقای بنکس در حال حاضر اینجا نیست. آیا می خواهید پیام بگذارید؟
But the programs featured a variety of themes and methods and were not consistent in advocating abstinence as the central message.
اما برنامهها مضامین و روشهای گوناگونی داشتند و در حمایت از پرهیز بهعنوان پیام اصلی، سازگار نبودند.
The latest management fashion brings a different message.
آخرین مد مدیریت پیامی متفاوت به ارمغان می آورد.
One was that their writers eliminate industry jargon that transformed an everyday message into a threat.
یکی از آنها این بود که نویسندگان آنها اصطلاحات صنعتی را حذف کردند که یک پیام روزمره را به یک تهدید تبدیل می کرد.
او می گوید که پیام های حمایتی زیادی از مردم دریافت کرده است.
آیا پیام من را دریافت کردید؟
امیدوارم فرانک پیام من را دریافت کرده باشد که من قرار است دیر بیایم.
کاربران فقط باید روی دکمه روی صفحه کلیک کنند تا پیام خروجی را رمزگذاری کنند.
Joseph was alarmed by Monteith's message and bewildered that he could have been so misunderstood at the previous council.
جوزف از پیام مونتیث نگران شد و گیج شد که ممکن است در شورای قبلی تا این حد دچار سوءتفاهم شده باشد.
Fon somehow understood that the ancient rhythms of the words soothed Katherine as much as the message behind them.
فون به نوعی فهمید که ریتم های قدیمی کلمات به اندازه پیامی که پشت سر آنها بود کاترین را آرام می کرد.
The person offering the communication is, of course just as much part of the message as the words that are uttered.
شخصی که ارتباط را ارائه می دهد، البته به اندازه کلماتی که بیان می شود، بخشی از پیام است.
The message was delivered in eight days, starting in Houston before arriving at its final destination of Los Angeles.
این پیام در هشت روز تحویل داده شد و از هیوستون شروع شد و سپس به مقصد نهایی خود در لس آنجلس رسید.
وقتی به خانه رسیدم، دو پیام روی تلفن من بود.
هیچ پیامی برای من در هتل وجود نداشت.
من هرگز پیام شما را دریافت نکردم
ما یک پیام فوری دریافت کرده ایم که می گوید پدرت بیمار است.
جنی در حال حاضر اینجا نیست. میتوانم یک پیام بگذارم؟
در پست صوتی او پیام گذاشتم.
من تمام روز سعی کرده ام به شما کمک کنم - آیا هرگز به پیام های خود گوش نمی دهید؟
پیام های حمایت از سراسر کشور رسیده است.
پیام تلویزیونی رئیس جمهور به مردم آمریکا
یک پیام رادیویی برای همه کشتیهای منطقه ارسال شد.
an email/a text/an SMS message
یک ایمیل / یک متن / یک پیام کوتاه
چهار پیام در صندوق ورودی من بود.
او به من پیام داد.
موبایلم را روشن کردم تا پیام هایم را چک کنم.
طرفداران پیام هایی را در وب سایت او ارسال می کنند.
وقتی میخواهم به اینترنت وصل شوم، مدام پیام خطا دریافت میکنم.
فیلمی با پیام مذهبی قوی
این کمپین سعی دارد این پیام را به جوانان برساند که مواد مخدر خطرناک هستند.
پیام روشنی که از سوی دولت می رسد این است که آنها در برابر جرم و جنایت سخت گیری می کنند.
فکر می کنم این فیلم پیام اشتباهی به طرفداران جوان او می دهد.
او از هنر خود برای انتقال یک پیام سیاسی استفاده می کند.
پیام در کسری از ثانیه به مغز شما می رسد.
برای انجام پیام ها
برای رفتن به دنبال پیام ها
می توانید پیام های خود (= چیزهایی که خریداری کرده اید) را در اینجا بگذارید.
وقتی شروع به نگاه کردن به ساعتش کرد، پیام را دریافت کردم و رفتم.
آیا می توانم با جی بلک صحبت کنم، لطفا؟
میشه بهش پیام بدی
آیا زمانی وجود دارد که برای من خوب باشد که دوباره او را امتحان کنم؟
آیا می توانید به او بگویید که من دوباره تماس خواهم گرفت؟
آیا می توانید از او بخواهید که با من تماس بگیرد؟ شماره من است…
با او تماس گرفتم و فردای آن روز پیامی در پست صوتی ام دریافت کردم.
ارتباط
توجه داشته باشید
bulletin
بولتن
dispatch
ارسال
کلمه
حرف
memo
یادداشت
memorandum
ارسالی
missive
اطلاعیه
communiqué
اعلامیه
announcement
اطلاع
گزارش
اطلاعات
هوش
خط
اخبار
بخشنامه
tidings
تلقین
directive
ارسال کردن
intimation
پیش بینی کردن
notification
گوش شنوا
posting
پست الکترونیک
dope
اشاره
earful
سیم
email
رساله
پارهای از اطلاعات
متن
epistle
پیامک
SMS