post

base info - اطلاعات اولیه

post - پست

prefix - پیشوند

/pəʊst/

UK :

/pəʊst/

US :

family - خانواده
postage
هزینه پست
postie
پستی
posting
ارسال کردن
postal
پست
post
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [post] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a postgraduate


    یک فوق لیسانس

  • a post-Impressionist


    یک پست امپرسیونیست

  • the post-1945 period


    دوره پس از 1945

  • I'd been away for a few days so I had a lot of post waiting for me.


    من چند روزی نبودم، بنابراین پست های زیادی در انتظارم بود.

  • My secretary usually opens my post unless it's marked private.


    منشی من معمولاً پست من را باز می کند، مگر اینکه علامت خصوصی باشد.

  • Has the post come/arrived yet?


    آیا پست هنوز آمده/رسیده است؟

  • My letter must have got lost in the post.


    نامه من باید در پست گم شده باشد.


  • اگر نمی خواهید آن را به آنجا ببرید، فقط می توانید آن را از طریق پست ارسال کنید.

  • I missed the post this morning.


    امروز صبح پست رو از دست دادم

  • Did you manage to catch the post?


    آیا موفق به گرفتن پست شدید؟

  • Teaching posts are advertised in Tuesday's edition of the paper.


    پست های آموزشی در نسخه روز سه شنبه این روزنامه تبلیغ می شود.

  • She's held the post for 13 years.


    او 13 سال این پست را در اختیار داشت.

  • They have several vacant posts.


    آنها چندین پست خالی دارند.

  • He has been in post since February 2015.


    او از فوریه 2015 در این سمت بوده است.

  • While still in post the General regularly sniped at the Government.


    ژنرال در حالی که هنوز در سمت خود بود، مرتباً به دولت حمله می کرد.

  • a lamppost


    یک تیر چراغ برق

  • a signpost


    یک تابلوی راهنما

  • The soldier was disciplined for deserting his post.


    این سرباز به دلیل ترک پست خود تنبیه شد.

  • I was ordered to remain at my post until the last customer had left.


    به من دستور داده شد تا آخرین مشتری در پست خود بمانم.

  • Lots of people have commented on my post.


    افراد زیادی در مورد پست من نظر داده اند.


  • می توانید تنظیمات حریم خصوصی خود را تغییر دهید تا فقط افراد خاصی بتوانند پست های شما را ببینند.

  • Did you remember to post my letter?


    یادت رفت نامه ام را پست کنی؟

  • I must post that parcel (off) or she won't get it in time for her birthday.


    من باید آن بسته را پست کنم (خاموش) وگرنه او آن را به موقع برای تولدش دریافت نمی کند.

  • Could you post me the details/post the details to me?


    آیا می توانید جزئیات را برای من پست کنید / جزئیات را برای من ارسال کنید؟

  • Just post the key through the door after you've locked it.


    فقط بعد از اینکه در را قفل کردید، کلید را از داخل آن بچسبانید.

  • He's been posted to Pakistan for six months.


    او شش ماه است که به پاکستان اعزام شده است.

  • Guards were posted at all the doors.


    در تمام درها نگهبانی نصب شده بود.

  • Company announcements are usually posted (up) on the noticeboard.


    اطلاعیه های شرکت معمولاً (بالا) روی تابلوی اعلانات پست می شود.

  • I never post anything on the Internet that I wouldn't want my boss to see.


    من هرگز چیزی را در اینترنت پست نمی کنم که نمی خواهم رئیسم ببیند.

  • She hardly ever posts on Facebook.


    او به ندرت در فیس بوک پست نمی گذارد.

  • Somebody's been posting obscene messages in this chat room.


    کسی در این چت روم پیام های ناپسند پست می کند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • بازنشستگی

  • joblessness


    بیکاری

  • unemployment


    بیکاری، تنبلی

  • worklessness


    افزونگی

  • idleness


    از دست دادن شغل

  • redundancy


    دعوت


  • دفتر

  • nonemployment


    نگه داشتن

  • avocation


    خاتمه دادن


  • جدایی

  • keeping


    عدم فعالیت

  • termination


    اخراج

  • severance


    اخراج کردن

  • inactivity


    شلیک کردن

  • redundance


    وقفه شغلی

  • layoff


  • dismissal


  • sacking


  • firing



  • laying-off


لغت پیشنهادی

laster

لغت پیشنهادی

fear

لغت پیشنهادی

paris