housewife

base info - اطلاعات اولیه

housewife - خانم خانه دار

noun - اسم

/ˈhaʊswaɪf/

UK :

/ˈhaʊswaɪf/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [housewife] در گوگل
description - توضیح

  • زنی متاهل که در خانه کار می کند و آشپزی، نظافت و غیره انجام می دهد، اما شغلی بیرون از خانه ندارد

  • a woman whose work is inside the home doing the cleaning, cooking etc., and who usually does not have any other job


    زنی که کارش داخل خانه، نظافت، آشپزی و غیره است و معمولاً کار دیگری ندارد.


  • کسی که به جای کسب درآمد از شغل، خانه و خانواده را مدیریت می کند

  • Is she to give up being a housewife, put the children in a day-care centre and take paid work?


    آیا او خانه‌دار بودن را رها کند، بچه‌ها را در مهدکودک بگذارد و کار دستمزدی بگیرد؟

  • But the addition of paid work to the housewife's activities does not mean that she is no longer a housewife.


    اما اضافه شدن کار حقوقی به فعالیت های زن خانه دار به این معنا نیست که او دیگر خانه دار نیست.

  • She didn't want to take him back she hated the idea but she was a middle-aged housewife.


    او نمی خواست او را پس بگیرد، از این ایده متنفر بود، اما او یک زن خانه دار میانسال بود.

  • But are housewives happy with their lot?


    اما آیا زنان خانه دار از سهم خود راضی هستند؟

  • And more than half the women interviewed hate the label housewife because it sounds so patronising.


    و بیش از نیمی از زنان مصاحبه شده از برچسب زن خانه دار متنفرند، زیرا به نظر بسیار حامی به نظر می رسد.

  • She was an Ohio housewife with three kids when she got the idea to write a funny column for the local newspaper.


    او یک زن خانه دار اوهایو با سه بچه بود که ایده نوشتن یک ستون خنده دار برای روزنامه محلی به ذهنش رسید.

  • A warehouse foreman's wife says: I mind writing housewife on a form.


    همسر یک سرکارگر انبار می گوید: بدم می آید روی فرمی بنویسم خانم خانه دار.

example - مثال
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • family breadwinner


    نان آور خانواده

لغت پیشنهادی

spanking

لغت پیشنهادی

quantify

لغت پیشنهادی

undifferentiated