married
married - متاهل
adjective - صفت
UK :
US :
داشتن شوهر یا زن
داشتن زن یا شوهر
مجرد
قبول رسمی برای ازدواج با کسی در آینده
برای اشتراک در خانه و داشتن رابطه جنسی، اما ازدواج نکردن
به دلیل مشکلاتی که در زندگی مشترک شما وجود دارد، دیگر با همسر یا همسر خود زندگی نمی کنید
دیگر ازدواج نمی کنید زیرا به طور قانونی به ازدواج خود پایان داده اید
دیگر ازدواج نکنید زیرا همسر یا همسر شما فوت کرده است
مرد/زنی که با او ازدواج کرده اید
the person you live with and have a sexual relationship with. Partner is often used when people are not married or when you do not know if they are married. It is also used when talking about same-sex couples
فردی که با او زندگی می کنید و با او رابطه جنسی دارید. Partner اغلب زمانی استفاده می شود که افراد ازدواج نکرده اند یا زمانی که شما نمی دانید آنها متاهل هستند یا خیر. همچنین هنگام صحبت در مورد زوج های همجنس استفاده می شود
مرد/زنی که با او نامزد کرده اید
زنی که طلاق گرفته
زن یا مردی که شوهر یا همسرش فوت کرده باشد
همسر شما شوهر یا همسر شماست
زن یا شوهر بیگانه کسی است که دیگر با او زندگی نمی کند
مردی که هرگز ازدواج نکرده است
زنی که هرگز ازدواج نکرده و دیگر جوان نیست
برای شروع یک رابطه حقوقی با شخصی به عنوان شوهر یا همسر
رفتم پایین و به من گفتند تازه ازدواج کرده اند.
اما الان همه متاهل هستند و چیزهای دیگر.
ما 25 سال است که ازدواج کرده ایم.
هیچ راهی وجود ندارد که دونا بتواند زندگی زناشویی و فرزندان خود را پشت سر بگذارد و با معشوق دزدان دریایی در دریا حرکت کند.
There is no way Dona could have left her married life and children behind to sail the seas with pirate lover.
پس از سی و دو سال زندگی زناشویی باربارا هیچ توهمی نداشت.
اما مقیاس این اثرات، به ویژه برای مردان متاهل، اندک است.
آیا رابرتسون نام متاهل شماست؟
53 ساله، متاهل، بدون فرزند.
و لیز با برادر من ازدواج کرده است.
نیک با شخصیت، ایتون تحصیلکرده، ظاهری پسرانه کمی درشت 30 سال دارد و متاهل و دارای دو فرزند بسیار کوچک است.
Nick personable, Eton educated, slightly big boyish looking is 30 and married with two very young children.
ریچارد با دو فرزند جوان ازدواج کرده است.
زنان متاهل بیشتر و بیشتری به محل کار باز می گشتند.
مرد/زن متاهل
Is he married?
آیا او متاهل است؟
یک زوج متاهل خوشبخت/ناشاد
او با جان ازدواج کرده است.
سام و کریس شنبه ازدواج می کنند.
چند وقت است ازدواج کرده اید؟
آیا از زندگی زناشویی لذت می برید؟
نام متاهل او (= نام خانوادگی شوهرش) جونز است.
برادرم با شغلش ازدواج کرده است.
اگر عروسی کلیسا نبود، احساس ازدواج درستی نمی کردم.
این زوج تازه ازدواج کرده عازم ماه عسل خود در اسپانیا شدند.
پدر متاهل چهار فرزند مفقود شده بود.
The officer was stationed at Netley, where he and his wife lived in married quarters (= accommodation).
افسر در نتلی مستقر بود، جایی که او و همسرش در محله های متاهل (= محل اقامت) زندگی می کردند.
شعر جشن عشق متاهلی است.
یک زن و شوهر
ما پنج سال است که با خوشحالی ازدواج کرده ایم.
لطفاً مجرد، زندگی مشترک، متاهل، جدا شده، مطلقه یا بیوه را بیان کنید.
اسمیت متاهل و دارای دو فرزند بود.
پس چگونه از زندگی زناشویی لذت می برید؟
او با یک مرد متاهل رابطه داشت.
این نظرسنجی نشان می دهد که دو سوم زنان متاهل درآمد کمتری نسبت به شوهران خود دارند.
پس چند وقته با نیکی ازدواج کردی؟
Rachel seems to be married to (= very involved with) her new job at the moment so we hardly ever see her.
به نظر می رسد راشل در حال حاضر با شغل جدید خود ازدواج کرده است (= بسیار درگیر) است، بنابراین ما به ندرت او را می بینیم.
کی ازدواج میکنی؟
کریس و دبی تابستان گذشته ازدواج کردند.
جیمی با لورا ازدواج می کند.
marital
ازدواج
nuptial
عروسی
conjugal
زناشویی
connubial
همنوایی
matrimonial
شوهردار
husbandly
همسر
spousal
ازدواج کرد
wedded
همسرانه
wifely
مورد حمایت قرار گرفت
espoused
ملحق شد
joined
جفت شده
mated
متحد
united
به ازدواج مقدس پیوست
هیمنیال
hymeneal
اپیتالامیک
epithalamic
عروس
اپی تالامیال
خواستگاری
bridal
نامزد شده
epithalamial
به اشتراک گذاشته شده است
espousal
دارای مالکیت مشترک
engaged
جشن
shared
تشریفاتی
betrothed
قبل از عروسی
jointly owned
نوبیل
bride's
ماه عسل
celebratory
ceremonial
pre-wedding
nubile
honeymoon
nonmarital
غیر زناشویی
separated
جدا از هم
unwedded
ازدواج نکرده
unmarried
مجرد