brewing
brewing - دم کردن
N/A - N/A
UK :
US :
فاعل فاعل از دم کردن
برای درست کردن آبجو
If you brew tea or coffee you add boiling water to it to make a hot drink and if it brews, it gradually develops flavour in the container in which it was made
اگر چای یا قهوه دم کنید، آب جوش به آن اضافه کنید تا یک نوشیدنی داغ درست شود و اگر دم بکشد، به تدریج در ظرفی که در آن درست شده، طعم و مزه پیدا می کند.
اگر یک موقعیت ناخوشایند یا طوفانی در راه است، احساس می کنید که در شرف وقوع است
impend
قریب الوقوع
رویکرد
loom
بافندگی
overhang
برآمدگی
hover
شناور
menace
تهدید
brew
دم کردن
تهدید کند
پیشرفت
overshadow
تحت الشعاع قرار دادن
پایین تر
portend
به تصویر کشیدن
به نظر می رسد
forebode
پیش بینی کرد
foreshadow
پیش بینی
frighten
ترساندن
آویزان شدن
imperil
مخاطره آمیز
jeopardiseUK
خطر انگلستان
jeopardizeUS
ایالات متحده را به خطر می اندازد
presage
پیشگویی
be imminent
قریب الوقوع بودن
نزدیک باش
خماری
be gathering
جمع شدن
بیا دیگه
در افق باشد
خطرناک باشد
روی کارت باشد
در هوا باشد
به خطر انداختن
recede
عقب نشینی کند
