threaten

base info - اطلاعات اولیه

threaten - تهدید کند

verb - فعل

/ˈθretn/

UK :

/ˈθretn/

US :

family - خانواده
threat
تهدید
threatening
تهدید کننده
threateningly
به صورت تهدیدآمیز
google image
نتیجه جستجوی لغت [threaten] در گوگل
description - توضیح

  • گفتن اینکه اگر کاری را که شما می خواهید انجام ندهد باعث آسیب یا مشکل می شوید


  • احتمال آسیب رساندن یا تخریب چیزی


  • احتمال وقوع یا قرار گرفتن در موقعیت بدی وجود دارد


  • به کسی بگویید که اگر کاری را که شما می خواهید انجام ندهد او را می کشید یا صدمه می بینید یا مشکل ایجاد می کنید


  • احتمال آسیب رساندن یا آسیب رساندن به چیزی یا کسی


  • اگر اتفاق بدی رخ دهد، احتمال وقوع آن وجود دارد


  • به کسی بگویید که به او صدمه می زنید یا به او آسیب می رسانید، به عنوان مثال. اگر شخص کار خاصی را انجام ندهد

  • to warn of something unpleasant or unwanted


    هشدار دادن به چیزی ناخوشایند یا ناخواسته

  • The unions threatened a further general strike on Aug. 22-23 if basic food subsidies and wages were not increased.


    اتحادیه ها تهدید کردند که در صورت عدم افزایش یارانه ها و دستمزدهای اساسی مواد غذایی، در روزهای 22 تا 23 اوت اعتصاب عمومی خواهند کرد.

  • All liberties, in fact threaten each other: one limits another and later succumbs to a further rival.


    همه آزادی‌ها در واقع یکدیگر را تهدید می‌کنند: یکی دیگری را محدود می‌کند و بعداً در برابر رقیب دیگری تسلیم می‌شود.

  • Then he started threatening me and saying that my family might get hurt.


    سپس شروع به تهدید کرد و گفت ممکن است خانواده ام آسیب ببینند.

  • Pollution is threatening the marine life in the bay.


    آلودگی زندگی دریایی در خلیج را تهدید می کند.

  • The February attack could mark a change of tactics which will really threaten the regime if there is an escalation.


    حمله فوریه می تواند نشانه تغییر تاکتیک باشد که در صورت تشدید تنش، رژیم را واقعا تهدید خواهد کرد.

  • A severe drought is threatening the rice crop.


    خشکسالی شدید محصول برنج را تهدید می کند.

  • According to some scientists, global warming threatens the survival of the whole human race.


    به گفته برخی از دانشمندان، گرمایش زمین بقای کل نسل بشر را تهدید می کند.

  • By August, it was clear that the volcano could threaten the whole island.


    در ماه اوت، مشخص بود که آتشفشان می تواند کل جزیره را تهدید کند.

  • When Rose was pregnant Steve threatened to call the poor child after the book's narrator, Ishmael!


    زمانی که رز باردار بود، استیو تهدید کرد که بچه بیچاره را بعد از راوی کتاب اسماعیل صدا می کند!

  • The dispute threatened to damage East-West relations.


    این مناقشه به روابط شرق و غرب آسیب می رساند.

  • But one night Hilda drowned herself in the lake just as she had threatened to do.


    اما یک شب هیلدا خودش را در دریاچه غرق کرد، درست همانطور که تهدید کرده بود.

  • Every time we have a quarrel, she threatens to leave me.


    هر بار که با هم دعوا می کنیم تهدیدم می کند که مرا ترک می کند.

  • Flowers made an excellent save from Roy Keane three minutes later as United threatened to record a big win.


    فلاورز سه دقیقه بعد در حالی که یونایتد تهدید به ثبت یک برد بزرگ کرد، روی کین را مهار کرد.

  • Our rainforests are being threatened with destruction and the consequences will be severe.


    جنگل های بارانی ما در معرض نابودی هستند و عواقب آن شدید خواهد بود.

  • I was threatened with jail if I published the story.


    اگر داستان را منتشر کنم، تهدید به زندان شدم.

example - مثال
  • They broke my windows and threatened me.


    شیشه هایم را شکستند و تهدیدم کردند.

  • People have even threatened his life.


    مردم حتی جان او را تهدید کرده اند.

  • The attacker threatened them with a gun.


    مهاجم آنها را با اسلحه تهدید کرد.

  • He was threatened with dismissal if he continued to turn up late for work.


    او تهدید شد که اگر دیر سر کار حاضر شود، اخراج خواهد شد.

  • The threatened strike has been called off.


    اعتصاب تهدید شده لغو شده است.

  • Students are threatening legal action.


    دانشجویان تهدید به برخورد قانونی می کنند.

  • The hijackers threatened to kill one passenger every hour if their demands were not met.


    هواپیماربایان تهدید کردند در صورت برآورده نشدن خواسته هایشان هر ساعت یک مسافر را خواهند کشت.

  • The bank is threatening to sue him.


    بانک او را تهدید به شکایت کرده است.

  • They threatened that passengers would be killed.


    آنها تهدید کردند که مسافران کشته خواهند شد.

  • ‘I'm going to kill him!’ she threatened.


    او تهدید کرد: من او را می کشم!

  • A storm was threatening.


    طوفانی تهدید می کرد.

  • When war threatens, people act irrationally.


    وقتی جنگ تهدید می شود، مردم غیرمنطقی عمل می کنند.

  • This dispute threatens to split the party.


    این اختلاف حزب را تهدید می کند.

  • The clouds threatened rain.


    ابرها باران را تهدید می کردند.

  • Many species are now threatened with extinction.


    بسیاری از گونه ها در حال حاضر در معرض خطر انقراض هستند.

  • The theatre was threatened with closure.


    تهدید به تعطیلی تئاتر شد.

  • Pollution is threatening marine life.


    آلودگی زندگی دریایی را تهدید می کند.


  • امنیت ملی را تهدید کند

  • They are not currently an endangered or threatened species.


    آنها در حال حاضر یک گونه در معرض خطر یا در معرض تهدید نیستند.

  • I never felt threatened by him.


    هیچ وقت از او احساس خطر نکردم.

  • Did he ever say anything to suggest that he felt threatened, or that his life was in danger?


    آیا او هرگز چیزی گفت که نشان دهد او احساس خطر می کند یا زندگی اش در خطر است؟

  • She had repeatedly threatened to leave.


    او بارها تهدید کرده بود که می رود.

  • The union threatened that unless the new rules were withdrawn, they would call a strike.


    اتحادیه تهدید کرد که اگر قوانین جدید لغو نشود، اعتصاب خواهند کرد.

  • Our marriage was constantly threatened by his other women.


    ازدواج ما مدام توسط زنان دیگر او تهدید می شد.

  • Our way of life is gravely threatened.


    شیوه زندگی ما به شدت در معرض تهدید است.

  • She claimed that the conflict was threatening stability in the region.


    او مدعی شد که این درگیری ثبات در منطقه را تهدید می کند.

  • They threatened the shopkeeper with a gun.


    آنها مغازه دار را با اسلحه تهدید کردند.

  • They threatened to kill him unless he did as they asked.


    آنها او را تهدید کردند که اگر به خواسته آنها عمل نکند، او را خواهند کشت.

  • Changing patterns of agriculture are threatening the countryside.


    تغییر الگوهای کشاورزی روستاها را تهدید می کند.

  • Look at those clouds! There's a storm threatening.


    به آن ابرها نگاه کن! یک طوفان تهدید کننده وجود دارد.

  • They threatened to drop him from the team if he didn’t come to practice.


    آنها او را تهدید کردند که اگر سر تمرین نیاید او را از تیم کنار خواهند گذاشت.

synonyms - مترادف

  • هشدار دهد

  • caution


    احتیاط

  • forewarn


    از قبل هشدار دهد

  • blackmail


    باج گیری

  • comminate


    ترکیب کردن

  • spook


    ترساندن

  • alarm


    زنگ خطر. هشدار


  • تهدید کند

  • make threats against


    تهدید علیه

  • make threats to


    تهدید به آسیب

  • threaten to harm


    تکان دادن مشت در

  • shake fist at


    تهدید به

  • issue threats to


    تهدید به قتل


  • عضلات انعطاف پذیر

  • flex muscles


    خنجر نگاه کن

  • look daggers


antonyms - متضاد

  • دفاع


  • نگهبان


  • محافظت

  • safeguard


    حفاظت


  • پناه

  • shield


    سپر

  • alleviate


    تخفیف دادن


  • تایید


  • کمک کند

  • commend


    ستایش کردن

  • compliment


    تعریف و تمجید

  • flatter


    چاپلوس کردن


  • کمک


  • لطفا

  • praise


    ستایش

  • relieve


    مسکن


  • صرفه جویی


  • امن است


  • صفحه نمایش


  • پوشش


  • حفظ

  • bulwark


    سنگر


  • نگاه داشتن

  • ward


    بخش

  • forfend


    توهین کردن

  • fend


    دفع کردن

  • harborUS


    بندر ایالات متحده


  • حصار

  • conserve


    کنسرو

  • harbourUK


    بندر UK

  • insulate


    عایق کردن

لغت پیشنهادی

morass

لغت پیشنهادی

missy

لغت پیشنهادی

decentralized