security
security - امنیت
noun - اسم
UK :
US :
کارهایی که برای مصون نگه داشتن یک فرد، ساختمان یا کشور از خطر یا جنایت انجام می شود
محافظت در برابر اتفاقات بدی که ممکن است برای شما رخ دهد
the department of a company or organization that deals with the protection of its buildings and equipment
بخش یک شرکت یا سازمان که با حفاظت از ساختمان ها و تجهیزات آن سروکار دارد
something such as property that you promise to give someone if you cannot pay back money you have borrowed from them
چیزی مانند اموالی که به کسی قول میدهید اگر نتوانید پولی را که از او قرض گرفتهاید پس بدهید، بدهید
اقداماتی برای ایمن نگه داشتن کسی یا چیزی از آسیب دیدن، سرقت و غیره
احساس امنیت و رهایی از نگرانی در مورد آنچه ممکن است رخ دهد
property or other assets that you promise to give someone if you cannot pay back the money that you owe them
اموال یا سایر دارایی هایی که قول می دهید در صورت عدم امکان بازپرداخت پولی که به آنها بدهکار هستید، به آنها بدهید
یک سرمایه گذاری مالی مانند اوراق قرضه یا سهم و غیره، یا گواهی مربوطه که نشان می دهد چه کسی مالک آن است
protection of a person building organization or country against threats such as crime or attacks by foreign countries
حفاظت از یک فرد، ساختمان، سازمان یا کشور در برابر تهدیدهایی مانند جنایت یا حملات کشورهای خارجی
گروهی از افرادی که مسئول حفاظت از ساختمان هستند
این واقعیت که احتمال شکست یا از دست رفتن چیزی وجود ندارد
اموال یا کالاهایی که قول می دهید در صورتی که نتوانید بدهی خود را به کسی بپردازید
investment in a company or in government debt that can be traded on the financial markets and produces an income for the investor
سرمایه گذاری در یک شرکت یا در بدهی دولتی که می تواند در بازارهای مالی معامله شود و برای سرمایه گذار درآمد ایجاد کند
احساس اعتماد به خانواده و روابط
رهایی از خطر و تهدید تغییر برای بدتر شدن
رهایی از خطر؛ ایمنی
امنیت همچنین گروهی از افرادی است که مسئول حفظ امنیت ساختمان ها یا سایر مناطق هستند
سرمایه گذاری در یک شرکت یا در بدهی دولتی که می تواند در بازارهای مالی معامله شود
money you pay someone that can be legally used by that person if your actions cause the person to lose money but that will be returned to you if it is not used
پولی که به کسی میپردازید که میتواند به طور قانونی توسط آن شخص استفاده کند، اگر اقدامات شما باعث از دست دادن پول آن شخص شود، اما اگر از آن استفاده نشود به شما بازگردانده میشود.
حفاظت از مردم، سازمان ها، کشورها و غیره در برابر حمله احتمالی یا جنایت دیگر
the protection of information against being stolen or used wrongly or illegally
حفاظت از اطلاعات در برابر سرقت یا استفاده نادرست یا غیرقانونی
این واقعیت یا احساس اینکه شغل، پول و غیره شما امن است و آن را از دست نخواهید داد
سرمایه گذاری مالی مانند اوراق قرضه یا سهمی که در بازار مالی معامله می شود
اموال یا کالاهایی که قول می دهید در صورتی که نتوانید بدهی خود را به کسی بدهید به او بدهید
در پی این حملات، امنیت در همه فرودگاه ها افزایش یافته است.
Their ordeal ended when a bank security guard spotted something suspicious on a television monitor and raised the alarm.
مصیبت آنها زمانی پایان یافت که یک نگهبان بانک چیزی مشکوک را روی مانیتور تلویزیون مشاهده کرد و زنگ خطر را به صدا درآورد.
A salesclerk called security.
فروشنده ای به نام امنیت.
فرزندپروری یعنی دادن امنیت و محبت به کودک.
چک حقوق شما برای امنیت بیشتر مستقیماً به حساب شما واریز می شود.
یک زندان با امنیت بالا
آنها باید امنیت را در اینجا بهبود بخشند - هر کسی می تواند وارد شود.
امنیت ملی / داخلی (= دفاع از یک کشور)
افسران امنیتی فرودگاه
میلهها برای ایجاد امنیت در برابر نفوذ میباشد.
آنها بررسی های امنیتی را در فرودگاه انجام دادند.
رمز عبور یک اقدام امنیتی بسیار مهم است.
این بازدید در میان تدابیر شدید امنیتی (= استفاده از بسیاری از افسران پلیس) انجام شد.
نیروهای امنیتی/خدمات (= پلیس، ارتش و غیره)
یک زندان با امنیت بالا/حداکثر (= برای جنایتکاران خطرناک)
یک هشدار/تهدید/وضعیت امنیتی
یک مشاور/کارشناس امنیتی
مجرمان در یک فیلم امنیتی دستگیر شدند (= فیلمبرداری شد).
برای تقویت/بهبود/افزایش امنیت
این تیم تور خود را به دلیل نگرانی های امنیتی رها کرد.
دو کشور توافق کردند که برای تقویت امنیت مرزها با یکدیگر همکاری کنند.
ما امنیت ملی خود را حفظ خواهیم کرد.
Before I can answer your question I have to take you through security (= ask some questions to check a person's identity).
قبل از اینکه بتوانم به سوال شما پاسخ دهم، باید شما را از طریق امنیت راهنمایی کنم (= چند سوال برای بررسی هویت یک شخص بپرسید).
وقتی از امنیت عبور کردم کیفم را خالی کردند و جستجو کردند.
گذشت زمان برای پاکسازی امنیت و رسیدن به سالن خروج.
امنیت فرودگاه ممکن است تصمیم بگیرد که شما برای پرواز مناسب نیستید.
نیروهای امنیتی برای این حادثه فراخوانده شدند.
امنیت مالی
کدام نوع سرمایه گذاری بیشترین امنیت را ارائه می دهد؟
این سیستم امنیت اولیه را برای کارکنان فراهم می کند.
امنیت یک زندگی خانوادگی عاشقانه
She'd allowed herself to be lulled into a false sense of security (= a feeling that she was safe when in fact she was in danger).
او به خود اجازه داده بود که در یک احساس امنیت کاذب غرق شود (= احساس امنیت در حالی که در واقع در خطر است).
خانه و محل کار او به عنوان وثیقه برای این وام نگهداری می شود.
او جواهرات خود را به عنوان وثیقه برای یک وام 50000 پوندی گرو گذاشت.
پدرش پذیرفت که وام خرید خانه پسرش را تضمین کند.
بانک در مقابل امنیت خانه قرض دهنده وام خواهد داد.
government securities
اوراق بهادار دولتی
به دلایل امنیتی از مسافران درخواست می شود که هیچ چمدانی را بدون مراقبت رها نکنند.
ایمنی
حفاظت
defenceUK
دفاع بریتانیا
defenseUS
دفاع آمریکا
safeness
اهميت دادن
نگهبانی
guarding
محافظ
shielding
غیرقابل نفوذ
unassailability
نفوذ ناپذیری
impregnability
آسیب ناپذیری
invulnerability
حفظ
preservation
نگهداری
safekeeping
جایگاه مقدس
sanctuary
آزادی
مصونیت
immunity
نگهداری ایمن
safe keeping
تسلیحات
armament
رهایی از خطر
تخلف ناپذیری
inviolability
استحکام - قدرت
دست نیافتنی بودن
untouchability
تخلف
imperviousness
استثنا
impenetrability
رفاه
inviolacy
پناهندگی
محافظت کردن
asylum
protecting
safeguarding
conservation
vulnerability
آسیب پذیری
susceptibility
حساسیت
endangerment
به خطر افتادن
قرار گرفتن در معرض بیماری
imperilment
به خطر انداختن
susceptivity
حساس بودن
vulnerableness
بی دفاعی
susceptibleness
درماندگی
defenselessness
باز بودن
susceptiveness
ضعف
helplessness
مسئولیت
openness
عدم حفاظت
weakness
تابعیت
liability
ارسال
مخاطب
subjection
خطر
submission
دراز کشیدن باز
laying open