danger
danger - خطر
noun - اسم
UK :
US :
احتمال اینکه کسی یا چیزی آسیب ببیند، نابود شود یا کشته شود
احتمال اینکه اتفاق بدی بیفتد
چیزی یا کسی که ممکن است به شما آسیب برساند یا شما را بکشد
احتمال اینکه اتفاق بسیار بدی بیفتد
چیزی که ممکن است خطرناک باشد یا باعث تصادف یا مشکل شود
احتمال آسیب یا مرگ برای کسی
چیزی یا کسی که ممکن است به شما آسیب برساند
احتمال آسیب یا مرگ یا اتفاق ناخوشایندی
یک خطر نیز یک تأثیر مضر است
خطر! ولتاژ بالا.
خطر! بیرون نگه دارید.
Danger! High Voltage.
بازی به اسکات اجازه داد تا برای اولین بار در مورد احساس ترس و خطر صحبت کند.
Danger! Keep out.
آیا خطر دستگیری مایک وجود دارد؟
در برخی دیگر، خطراتی وجود دارد که او به طور معجزه آسایی زنده ماند.
با این حال، با فرض چنین سناریویی در خطر از دست دادن تمام ارتباط با واقعیت هستیم. 3.
در حال حاضر، کریس خواب بود، با بستنی پوشیده شده بود و ظاهراً در خطر نبود.
مسلما صمیمیت آنها می تواند خطرات خود را داشته باشد.
سردرگمی بین عشق و کار یکی از خطرات ناشی از فروریختن دیوار بین این دو است.
این خطر واقعی وجود دارد که جنگل های منطقه در 50 سال آینده به طور کامل ناپدید شوند.
این سازمان یک کمپین ملی در مورد خطرات سیگار و سایر محصولات تنباکو به راه انداخت.
در حالی که جذام به آهستگی مسری و احتمالاً مسری خفیف است، وحشت های معمول آن خطر غفلت را استدلال می کند.
The organization ran a national campaign about the dangers of cigarettes and other tobacco products.
رودخانه هنوز طغیان نکرده است، اما این بدان معنا نیست که خطر از بین رفته است.
While leprosy is slowly contagious and probably mildly contagious, its usual horrors argue the danger of neglect.
کنار جاده ایستادم و دستانم را تکان دادم تا رانندگان دیگر را از خطر آگاه کنم.
کلاه بپوشید و مایعات فراوان بنوشید تا خطر آفتابزدگی را کاهش دهید.
نشت گاز به سرعت برطرف شد، اما کارگران کارخانه می گویند که خطر همچنان واقعی است.
با این حال، با خطرات، فرصت هایی نیز به وجود آمد.
Danger! Keep Out!
خطر! دور نگه دار!
آتش نشانان هر روز با خطر مواجه می شوند.
جان کودکان با هر بار عبور از این جاده در خطر است.
در خطر جدی/فانی
They found themselves in grave danger.
آنها خود را در خطر جدی دیدند.
گونه هایی که در خطر انقراض قریب الوقوع هستند
پزشکان گفتند که او اکنون خارج از خطر است (= به احتمال زیاد بمیرد).
در حال حاضر خطر آتش سوزی بوته وجود ندارد.
آنها خطرات بالقوه زندگی در نزدیکی یک آتشفشان فعال را به ساکنان یادآوری کردند.
نیکی متوجه نمی شود، نه؟ اوه، نه، هیچ خطری وجود ندارد.
ساختمان در خطر ریزش است.
چند نفر در خطر از دست دادن شغل خود هستند؟
این خطر وجود دارد که بی نظمی سیاسی گذشته بازگردد.
اکثر مردم از خطرات ناشی از کلاهبرداران آنلاین آگاه هستند.
خطرات پنهان زیادی برای کودکان کوچک در خانه وجود دارد.
سیگار کشیدن یک خطر جدی برای سلامتی است.
پلیس گفته است که این مرد برای مردم یک خطر است.
با وجود سطوح بالای تشعشعات، مردم اکنون در حال بازگشت به منطقه خطر هستند.
او علائم خطر را تشخیص داد و سیگار را ترک کرد.
او در شرایط وخیم در بیمارستان بستری شد، اما اکنون از لیست خطر خارج شده است.
او به دلیل ایجاد خطر برای سایر کاربران جاده محکوم شد.
هیچ کس خطر را پیش بینی نکرده بود.
در سفر خود در سراسر صحرا با انواع خطرات مواجه شدند.
او می دانست که اکنون در معرض خطر مرگبار است.
برخی از مردم ریسکهای دیوانهوار میکنند، زیرا از معاشقه با خطر هیجانزده میشوند.
به نظر می رسید حیوان خطر را احساس می کند.
غواصان برای کار در چنین شرایط خطرناکی پول خطر دریافت کردند.
این کار مملو از خطر بود.
هیچ خطری از این مواد شیمیایی برای مردم وجود ندارد.
آنها دویدند تا اینکه از خطر خارج شدند.
منتظر ماندیم تا تمام خطرات برطرف شود.
خطر
peril
به خطر افتادن
hazard
ناامنی
jeopardy
بی ثباتی
endangerment
به خطر انداختن
insecurity
خطرناک بودن
precariousness
مشکل
imperilment
عدم قطعیت
instability
ریسک پذیری
perilousness
آسیب پذیری
بحران
uncertainty
اضطراری
riskiness
ضرورت
vulnerability
قرار گرفتن در معرض بیماری
لغزندگی
دردسر اضافه
exigency
سیب زمینی داغ
تجارت پر ریسک
slipperiness
یخ نازک
روی پرتگاه بودن
تهدید
risky business
تله
راه آسیب
پریشانی
دینامیت
pitfall
مسئله
menace
harm's way
distress
dynamite