one-of-a-kind

base info - اطلاعات اولیه

one-of-a-kind - منحصر به فرد

N/A - N/A

N/A

UK :

N/A

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [one-of-a-kind] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • In the world of ballet, she was one of a kind.


    در دنیای باله، او در نوع خود بی نظیر بود.

  • The one-of-a-kind pieces are due to go to auction later this month.


    این قطعات منحصر به فرد قرار است اواخر این ماه به حراج گذاشته شوند.

synonyms - مترادف
  • unparalleled


    بی نظیر

  • unrivalledUK


    بی رقیب انگلستان

  • unrivaledUS


    بی رقیب ایالات متحده

  • unequalledUK


    ایالات متحده بی نظیر

  • unequaledUS


    منحصر بفرد


  • اصلی


  • نادر


  • بی سابقه

  • unprecedented


    خاص


  • متمایز

  • distinctive


    در یک کلاس به تنهایی


  • خارق العاده


  • استثنایی

  • exceptional


    غیر معمول


  • عجیب


  • نا آشنا

  • unfamiliar


    غیر عادی

  • atypical


    غیر قابل مقایسه

  • anomalous


    عجیب و غریب

  • incomparable


    ناشناخته

  • bizarre


    ناهنجار


  • فوق العاده

  • aberrant


    برجسته

  • phenomenal


    بی همتا

  • outstanding


    غیرعادی

  • matchless


    چیز غریب

  • unexampled


    شگفت انگیز

  • unaccustomed


  • freak


  • peerless


  • prodigious


antonyms - متضاد

  • مشترک


  • مشابه


  • استاندارد


  • معمولی


  • غیر استثنایی

  • unexceptional


    منظم


  • طبیعی


  • آشنا


  • عمومی

  • generic


    معمول


  • جلگه

  • plain


    موجودی


  • کلیشه ای

  • clichéd


    عادی

  • commonplace


    روال


  • مرسوم

  • customary


    خشک

  • drab


    سرقت ادبی

  • plagiaristic


    ساده

  • habitual


    اجرا از آسیاب


  • کهنه

  • run of the mill


    ناچیز

  • stale


    غیر انحصاری

  • trivial


    بطور گسترده

  • non-exclusive


    دوزاری


  • ارتدکس

  • dime-a-dozen


    بی تنوع

  • orthodox


    پسندیدن

  • unvaried


    مسیر اصلی


  • mainstream


لغت پیشنهادی

reproducing

لغت پیشنهادی

pussy

لغت پیشنهادی

apostate