anesthetic

base info - اطلاعات اولیه

anesthetic - بی حس کننده

noun - اسم

/ˌænəsˈθetɪk/

UK :

/ˌænəsˈθetɪk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [anesthetic] در گوگل
description - توضیح
  • the usual American spelling of anaesthetic


    املای معمول آمریکایی بیهوشی

  • US spelling of anaesthetic


    املای ایالات متحده از بی حس کننده


  • دارویی که باعث می شود بدن نتواند درد را احساس کند

  • The chemical once used as an anesthetic, can be toxic if breathed in high concentrations.


    این ماده شیمیایی، زمانی که به عنوان بی حس کننده استفاده می شود، اگر در غلظت های بالا تنفس شود، می تواند سمی باشد.

  • The drug ketamine, an anesthetic used all over the world blocks another brain chemical called glutamate.


    داروی کتامین، بی حس کننده ای که در سراسر جهان استفاده می شود، دیگر ماده شیمیایی مغز به نام گلوتامات را مسدود می کند.

  • A can of whipped cream uses nitrous oxide, an anesthetic, as a propellant.


    یک قوطی خامه فرم گرفته از اکسید نیتروژن، یک ماده بی حس کننده، به عنوان پیشران استفاده می کند.

  • Neil said. 59 Arm drift is just the way that neurologists tell that the anesthetic has arrived.


    نیل گفت. 59 رانش بازو دقیقاً راهی است که متخصصان مغز و اعصاب می گویند که داروی بیهوشی وارد شده است.

example - مثال
  • With a local anesthetic, a patient is awake during surgery.


    با بی حسی موضعی، بیمار در حین جراحی بیدار است.

synonyms - مترادف
  • analgesic


    ضد درد

  • anodyne


    آنودین

  • painkiller


    مسکن

  • dope


    پیش بینی کردن

  • gas


    گاز

  • hypnosis


    هیپنوتیزم

  • inhalant


    استنشاقی

  • pain-killer


    آرام بخش

  • sedative


    شلیک کرد


  • خواب آور

  • sleep-inducer


    ستون فقرات

  • soporific


    بیهوشی عمومی

  • spinal


    بی حسی موضعی

  • general anesthetic


    مواد مخدر

  • local anesthetic


    تسکین دهنده

  • narcotic


    مواد افیونی

  • pain reliever


    آرام بخش ایالات متحده

  • palliative


    آرام بخش انگلستان

  • opiate


    داروی مسکن

  • soother


    برطرف کننده درد

  • tranquilizerUS


    آنتی ودنتالژیک

  • tranquilliserUK


    قرص درد

  • painkilling drug


    بیهوشیUK

  • pain remover


    دارو


  • درمان

  • antiodontalgic


    آستر

  • pain pill


  • anaestheticUK



  • remedy


  • liniment


antonyms - متضاد
  • analeptic


    آنالپتیک

  • stimulant


    محرک

لغت پیشنهادی

hesitate

لغت پیشنهادی

aplenty

لغت پیشنهادی

trusty