patient
patient - صبور
noun - اسم
UK :
US :
صبر
بی تابی
بی صبر
صبورانه
بی صبرانه
کسی که تحت درمان پزشکی از پزشک یا در بیمارستان است
able to wait calmly for a long time or to accept difficulties, people’s annoying behaviour etc without becoming angry
قادر به صبر کردن طولانی مدت یا پذیرش مشکلات، رفتار آزاردهنده افراد و غیره بدون عصبانی شدن
a person who is receiving medical care or who is cared for by a particular doctor or dentist when necessary
شخصی که تحت مراقبت های پزشکی است یا در صورت لزوم توسط یک پزشک یا دندانپزشک خاص مراقبت می شود
having patience
داشتن صبر
a person who is receiving medical care esp. in a hospital or who is cared for by a particular doctor or dentist when necessary
شخصی که تحت مراقبت های پزشکی است، به ویژه در بیمارستان، یا در صورت لزوم توسط یک پزشک یا دندانپزشک خاص مراقبت می شود
بیمارستان سنت دومینیک سالانه حدود 10000 بیمار را درمان می کند.
او نیم میلیون پوند برای مراقبت از بیماران مبتلا به ایدز کمک کرد.
در هر پنج بیمار زیر 50 مقدار کراتینین به حالت عادی بازگشت.
سایر بیماران هموروئید خارجی داشتند، هر چند کمتر جدی بودند.
Clinical trials show that some patients with breast cancer do better if they take the drug for five years after surgery.
آزمایشهای بالینی نشان میدهد که برخی از بیماران مبتلا به سرطان سینه اگر دارو را به مدت پنج سال پس از جراحی مصرف کنند، بهتر عمل میکنند.
از هر هفت بیمار جراحی پلاستیک، یک نفر مرد است.
با استفاده از طرح مراقبت می توان به بررسی جامع بیمار دست یافت.
بیماران نیز بر اساس شکایت معاینه می شوند و تحت آزمایش های آزمایشگاهی قرار می گیرند.
مقامات کانتی سن متئو در حال حاضر به دنبال چشم انداز بیماران خود هستند.
Although these patients usually have astonishingly good morale and fighting spirit everything humanely possible should be done to keep it up.
اگرچه این بیماران معمولاً دارای روحیه و روحیه جنگندگی حیرت آور خوبی هستند، اما هر کاری که از نظر انسانی ممکن است باید برای حفظ آن انجام شود.
The outcome of these patients is uncertain and the advisability of restorative proctocolectomy is, therefore controversial.
نتیجه این بیماران نامشخص است و بنابراین توصیه پروکتوکولکتومی ترمیمی بحث برانگیز است.
cancer/AIDS/heart patients
سرطان / ایدز / بیماران قلبی
critically ill/elderly patients
بیماران بدحال/سالمند
بیمارستان ها بیش از هر زمان دیگری بیماران را درمان می کنند.
patients receiving/undergoing treatment
بیماران دریافت کننده/در حال درمان
بیماران مبتلا به بیماری قلبی
patient care/safety
مراقبت/ایمنی از بیمار
او یکی از بیماران دکتر شاو است.
او فقط بیماران خصوصی می گیرد.
بسیاری از بیماران با شرایطی مواجه می شوند که به راحتی قابل تشخیص نیست.
بیمارانی که تحت شیمی درمانی قرار می گیرند ممکن است در معرض خطر بیشتری برای عفونت باشند.
بیمار عارضه قلبی شدید دارد.
بیمار دیروز در بیمارستان بستری شد.
این بیماران به خوبی به داروی جدید پاسخ می دهند.
درصد بالایی از بیماران مبتلا به سرطان ریه آنها سیگاری بودند.
من بیمار دکتر استفنز هستم. لطفاً می توانم برای دیدن او قراری بگذارم؟
بعد از نیم ساعت شام آماده می شود - فقط صبور باشید!
با او صبور باشید - او خیلی جوان است.
forbearing
بردبار
stoical
رواقی
accommodating
انطباق دادن
calm
آرام
resigned
استعفا داد
tolerant
متحمل
composed
تشکیل شده
درك كردن
long-suffering
رنج طولانی
stoic
بدون شکایت
uncomplaining
با ملاحظه
considerate
مسامحه کننده
indulgent
غیرقابل بال زدن
unflappable
سرد
ماندگار
enduring
یکنواخت
even-tempered
بخشنده
forgiving
غیر قابل اغتشاش
imperturbable
ساکت
غیر قابل تحریک
serene
اسان گیر
unexcitable
نوع
easygoing
ملایم
easy-going
خفیف
پشتکار
lenient
مداوم
mild
فلسفی
persevering
پذیرش
persistent
philosophical
accepting
impatient
بی صبر
intolerant
بی تحمل
irritable
تحریک پذیر
agitated
آشفته
discontented
ناراضی
disgruntled
خسته شده
displeased
ناامید شده
fed up
بد خلق
frustrated
تحریک شده
grumpy
تشدید شد
irritated
اذیت شده
aggravated
ناراحت شد
annoyed
تند
irascible
آزمایشی
peeved
حساس
snappy
تحمل ناپذیر
testy
مورچه
touchy
بد اخلاق
unforbearing
شکایت کردن
antsy
خرچنگ
bad-tempered
صلیب
complaining
مطالبه گر
crabby
پر شور
بداخلاق
demanding
اعتراض می کند
impetuous
بی حوصله
peevish
ناگهانی
protesting
بی رحمانه
unindulgent
abrupt
brusque