disease

base info - اطلاعات اولیه

disease - بیماری

noun - اسم

/dɪˈziːz/

UK :

/dɪˈziːz/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [disease] در گوگل
description - توضیح

  • بیماری که بر شخص، حیوان یا گیاه تأثیر می گذارد

  • something that is seriously wrong with society or with someone’s mind behaviour etc


    چیزی که به شدت با جامعه یا با ذهن، رفتار و غیره کسی اشتباه است

  • (an) illness of people animals, plants, etc., caused by infection or a failure of health rather than by an accident


    (الف) بیماری افراد، حیوانات، گیاهان، و غیره، ناشی از عفونت یا نقص سلامتی به جای تصادف


  • چیزی که در مردم یا جامعه بسیار بد تلقی می شود


  • وضعیت یک فرد، حیوان یا گیاه که در آن به بدن یا ساختار آن آسیب می‌رسد، زیرا یک عضو یا بخشی قادر به کار معمول نیست. یک بیماری

  • The mental emotional and other consequences are similar for all addictive disease.


    پیامدهای ذهنی، عاطفی و غیره برای همه بیماری‌های اعتیادآور مشابه است.

  • Thousands of people in this area are dying from hunger and disease.


    هزاران نفر در این منطقه از گرسنگی و بیماری می میرند.

  • Freedom from internal bruising, disease cracking and greening. 5.


    رهایی از کبودی داخلی، بیماری، ترک خوردن و سبز شدن. 5.

  • Childhood diseases such as measles and chickenpox are highly contagious.


    بیماری های دوران کودکی مانند سرخک و آبله مرغان بسیار مسری هستند.

  • Malaria is still a common disease in West Africa and is often fatal.


    مالاریا هنوز یک بیماری شایع در غرب آفریقا است و اغلب کشنده است.

  • We are bitten by mites and ticks, some of which carry dangerous diseases, and by fleas.


    ما توسط کنه ها و کنه ها که برخی از آنها ناقل بیماری های خطرناک هستند و توسط کک ها گزیده می شویم.

  • Diverticular disease is a condition of the bowel caused by abnormal activity of the bowel wall when your diet contains insufficient fibre.


    بیماری دیورتیکولار بیماری روده ای است که در اثر فعالیت غیر طبیعی دیواره روده ایجاد می شود، زمانی که رژیم غذایی شما حاوی فیبر ناکافی باشد.

  • Fat control is still very important for reducing risks for heart disease some cancers and obesity.


    کنترل چربی همچنان برای کاهش خطرات بیماری های قلبی، برخی سرطان ها و چاقی بسیار مهم است.

  • Smoking is a major cause of heart disease.


    سیگار عامل اصلی بیماری قلبی است.

  • She suffers from a rare disease of the nervous system.


    او از یک بیماری نادر سیستم عصبی رنج می برد.

  • Six Crohn's disease cultures and a single non-inflammatory bowel disease control were positive for M paratuberculosis.


    شش کشت بیماری کرون و یک کنترل بیماری غیر التهابی روده برای M پاراتوبرکلوزیس مثبت بود.

  • Nationalism can be a serious disease.


    ملی گرایی می تواند یک بیماری جدی باشد.

  • Whether the abandoned innards, which are consumed by coyotes and ravens, harbor the disease is hotly debated.


    اینکه آیا اندام‌های داخلی رها شده که توسط کایوت‌ها و زاغ‌ها مصرف می‌شوند، پناهگاه این بیماری هستند، بحث داغی است.

  • The most common symptoms of the disease are a high temperature and spots all over the body.


    شایع ترین علائم این بیماری دمای بالا و لکه هایی در سراسر بدن است.

  • Many had been lost through disease or in the floods or to thieves.


    بسیاری از آنها در اثر بیماری یا سیل یا دزدان از دست رفته بودند.

example - مثال
  • heart/lung/liver disease


    بیماری قلبی / ریه / کبد

  • In 19th century England, infectious diseases were the principal cause of death.


    در انگلستان قرن نوزدهم، بیماری های عفونی عامل اصلی مرگ و میر بودند.

  • chronic diseases such as obesity and diabetes


    بیماری های مزمن مانند چاقی و دیابت


  • اقدامات بهداشتی برای جلوگیری از گسترش بیماری

  • Smoking increases the risk of heart disease.


    سیگار خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش می دهد.

  • It is not known what causes the disease.


    علت این بیماری مشخص نیست.

  • He suffers from a rare blood disease.


    او از یک بیماری خونی نادر رنج می برد.

  • Sailors who ate no fresh food contracted the disease.


    ملوانانی که غذای تازه نمی خوردند به این بیماری مبتلا شدند.

  • It's better to prevent disease by ensuring a clean water supply.


    بهتر است با اطمینان از تامین آب تمیز از بیماری جلوگیری کنید.

  • to treat/cure a disease


    برای درمان/درمان یک بیماری

  • to spread/transmit a disease


    گسترش/انتقال بیماری

  • Cattle had to be slaughtered after an outbreak of the disease.


    گاوها پس از شیوع بیماری باید ذبح می شدند.

  • patients with coronary heart disease


    بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب

  • cardiovascular/pulmonary/respiratory disease


    بیماری قلبی عروقی / ریوی / تنفسی

  • Greed is a disease of modern society.


    طمع بیماری جامعه مدرن است.

  • She died after a long illness.


    او پس از یک بیماری طولانی درگذشت.

  • a rare disorder of the liver.


    یک اختلال نادر کبدی


  • عفونت گلو


  • یک بیماری قلبی

  • childhood ailments


    بیماری های دوران کودکی

  • a stomach bug


    یک حشره معده

  • Children are still dying in their millions from preventable diseases.


    هنوز میلیون ها کودک بر اثر بیماری های قابل پیشگیری جان خود را از دست می دهند.

  • Humans can contract the disease which is treatable with antibiotics.


    انسان می تواند به این بیماری مبتلا شود که با آنتی بیوتیک قابل درمان است.

  • the problem of controlling pests and disease with organic gardening methods


    مشکل کنترل آفات و بیماری ها با روش های باغبانی ارگانیک

  • Gene therapy was first pursued in an attempt to cure genetic diseases.


    ژن درمانی برای اولین بار در تلاش برای درمان بیماری های ژنتیکی دنبال شد.

  • We face the challenge of finding new ways to treat diseases.


    ما با چالش یافتن راه های جدید برای درمان بیماری ها روبرو هستیم.

  • Quarantine is important for animal disease prevention.


    قرنطینه برای پیشگیری از بیماری حیوانی مهم است.

  • Drugs can slow down the progression of the disease but not cure it altogether.


    داروها می توانند پیشرفت بیماری را کاهش دهند، اما به طور کلی آن را درمان نمی کنند.

  • He has a serious lung disease.


    او یک بیماری شدید ریوی دارد.

  • He suffered from coronary heart disease


    او از بیماری عروق کرونر قلب رنج می برد

  • She got a rare liver disease when she was only twenty.


    او در بیست سالگی به یک بیماری نادر کبدی مبتلا شد.

synonyms - مترادف

  • بی نظمی


  • بیماری


  • شکایت


  • وضعیت

  • sickness


    مصیبت

  • affliction


    ناراحتی

  • ailment


    عفونت

  • malady


    ناتوانی


  • طاعون

  • infirmity


    ناراحت

  • plague


    بلایت

  • upset


    حشره

  • blight


    بی اختیاری

  • bug


    مشکل

  • indisposition


    سرطان


  • شانکر


  • ناهنجاری

  • canker


    محبت

  • abnormality


    سرایت

  • affection


    کاستی

  • ail


    بد

  • contagion


    عوارض

  • debility


    فرسودگی

  • defect


    اپیدمی


  • بیمار

  • evil


    لورگی

  • complication


  • decrepitude


  • epidemic


  • ill


  • lurgy


antonyms - متضاد

  • سلامتی

  • wellness


    توانایی


  • مزیت - فایده - سود - منفعت


  • برکت

  • blessing


    ببخشید

  • boon


    شادی

  • happiness


    سلامت

  • soundness


    استحکام - قدرت


  • تندرستی


  • تمامیت

  • wellbeing


    vigorUS

  • wholeness


    تناسب اندام

  • wholesomeness


    نیرومندی

  • healthiness


    سرسبزی

  • vigorUS


    پرت شدن


  • vigourUK

  • robustness


    شهوت

  • verdure


    سرسختی

  • haleness


    شکوفه

  • healthfulness


    وضعیت خوب

  • vigourUK


    تریم خوب

  • salubrity


  • salubriousness


  • lustiness


  • hardiness


  • hardihood


  • bloom


  • well-being




  • good trim


لغت پیشنهادی

reserving

لغت پیشنهادی

authenticate

لغت پیشنهادی

lat