century
century - قرن
noun - اسم
UK :
US :
یکی از دوره های 100 ساله که از قبل یا بعد از سال تولد مسیح اندازه گیری می شود
یک دوره 100 ساله
100 ران که توسط یک بازیکن کریکت در یک اینینگ به ثمر رسیده است
یک دوره 100 ساله از سالی که اعتقاد بر این است که سال تولد عیسی مسیح است
امتیاز 100 دوش (= امتیاز) در کریکت
زمانی که یک قرن تمام می شود و قرن دیگر آغاز می شود
یک قرن نیز یک دوره خاص 100 ساله است
به گفته او، این مکان مکانی برای تعامل مدنی قرن بیست و یکم است.
اولین تلاش برای اصلاحات مالی مبارزات انتخاباتی محصول دوران مترقی تقریباً یک قرن پیش بود.
The first effort at campaign finance reform was a product of the progressive era almost a century ago.
نیسمیت بیش از یک قرن پیش بسکتبال را اختراع کرد.
Naismith invented basketball over a century ago.
بیش از یک قرن است که فقط زنان است.
چنین تجارتی در قرن هفدهم به اندازه کافی دشوار بود.
در طول دوره پادشاهان تودور در قرن شانزدهم، پارلمان موقعیت بهتری به دست آورد.
During the period of the Tudor monarchs in the sixteenth century Parliament acquired enhanced status.
اما وقتی پل را بازی کردم، او سه قرن متوالی را شکست داد.
آیا باید نسبت به چشم انداز دموکراسی در جمهوری الکترونیکی قرن پیش رو خوشبین بود یا بدبین؟
Should we be optimistic or pessimistic about the prospects for democracy in the electronic republic of the century ahead?
این بدترین فاجعه هوایی این قرن بود.
یک قرن پیش، والپارایسو بندر اصلی این کشور بود.
او بیش از یک قرن پس از مرگ کنفوسیوس به دنیا آمد.
آنها قرن ها در آنجا زندگی می کنند.
تکنیک های آنها در طول قرن ها تکامل یافته است.
آن داستان ها در طول قرن ها بارها و بارها گفته شده است.
قرن بیستم (= AD 1901-2000 یا 1900-1999)
در نیمه دوم قرن پانزدهم
eighteenth-century writers
نویسندگان قرن هجدهم
قرن گذشته/قبل
آغاز / میانه / پایان قرن
در سالهای اولیه قرن هفدهم
در ربع اول قرن
دهه آخر قرن بیستم
در سراسر نیمه دوم قرن 12th
او در قرن 16 زندگی می کرد.
در اوایل / اواخر قرن 20th
در اواسط قرن نوزدهم
قدمت این سازه به قرن 9 برمی گردد.
تا پایان این قرن دو میلیارد نفر دیگر متولد خواهند شد.
در اواخر قرن ساخته شد.
این تیم از ابتدای سال تاکنون شکست نخورده است.
قرن هاست که در این منطقه باغات میوه وجود داشته است.
یک رسم چند صد ساله
a collection of paintings spanning four centuries
مجموعه ای از نقاشی های چهار قرن
کف سنگ مرمری که در طول قرن ها صاف و صاف پوشیده شده است
سنتی که در طول قرن ها منتقل شده است
A century ago weavers and bricklayers in this working class district won some of the earliest strikes for the ten-hour day.
یک قرن پیش، بافندگان و آجرکاران در این منطقه کارگری برنده برخی از اولین اعتصابات برای ده ساعت در روز شدند.
America's influence on culture grew throughout the 20th century.
نفوذ آمریکا بر فرهنگ در طول قرن بیستم افزایش یافت.
با طلوع قرن بیست و یکم، اینترنت وعده داد که جامعه را تغییر دهد.
با ورود به قرن بیست و یکم، چالش های پیش روی جهان ما طاقت فرسا به نظر می رسد.
در قرن 20 ساخته شد.
continuation
ادامه